نیسان آبی // این بار “عطاویچ” سوژه یک خاطره شده است// مسولین عطاویچ حتما این نقد را می خوانند، نظر شما در مورد این تضاد چیست؟ // خاطره ای از آقای محسن

دفعه اول نیست که در کافه بازاریابی به برند عطاویچ می پردازیم. یادداشتهایی که معمولا پرمخاطب ترین یادداشتهای سایت بوده (اینجا، یک یادداشت با بیش از ۱۰۰ نظر) و مشارکت زیادی رو هم در بخش نظراتش شاهد بودیم. عطاویچ از نگاه بیرونی در حال باز کردن جای خودش در ذهن مشتری است و جوری ارتباط برقرار کرده است که می توان دوستش داشت و برای این کار نیز هزینه های زیادی کرده است.اما  امروز اقای محسن خاطره ای رو برای ما فرستادن که بسیار جای تامل دارد. امیدواریم این خاطره جز استثنائات کاری این برند باشد. آقا محسن برای ما نوشته اند:

تجربه یک ناهار در شعبه سهروردی عطاویچ. اسفند ۹۴
سفارش: چیزبرگر و سیب زمینی و نوشابه. قیمت با احتساب مالیات ۱۹۷۰۰۰ ریال
نکات مثبت
دکور مناسب و صندلی های نیمه مبله
سیب زمینی تازه و داغ بود
وای فای رایگان
نکات منفی
برگر نحیف و لاغر
عدم استفاده نان مخصوص برگر
استفاده از برگر کارخانه ایی
مخلفات کم
پخش موزیک های سرسام اور
قیمت بالای سیب زمینی
اخذ ۹% مالیات بر ارزش افزوده از مشتری
زمان زیاد تحویل سفارش
نوشابه تقریبا ولرم
عدم توجه به سفارش مشتری

۲۰۱۶-۰۲-۲۴_۲۱-۳۸-۰۹
عطاویچ مصداق بارز این شعار جان دی راکفلر هست که میگه( اگر صد دلار داشتم نود دلار آن را خرج تبلیغات می کردم و ده دلار مابقی را محصول می خریدم). هیچ خبری از غول خوشمزه نیست آنچه هست مکر و نیرنگ و حیله ست.
وقتی سفارشم آماده شد به حدی بهت کردم از دیدن غذام که اول فکر کردم اون چیزی که درون سینی گذاشتن یه اشانتیونه تا غذای من اما اشتباه میکردم اون دقیقا غذای من بود. یه ساندویچ به قطر یک نون شیرمال و اندازه یک کفدست نونش خیلی بد بود به جای اینکه از نون مخصوص برگر استفاده کنن یک خمیر گرد رو برداشته بودن سرخ کرده بودن و توش مخلفات کرده بودن دقیقا انگار داری از این شیرمال هایی که توش مخلفات کردن میخوری واقعا صحنه چندش آوری بود
فریب عکس ها رو نخورید هیچ خبری از گوشتهای برگر بزرگ و ضخیم که از نون زده بیرون نیست خبری از گوجه فرنگی حلقه ایی نیست شاید حداکثر ده تا تیکه خیلی خیلی ریز گوجه فرنگی باشه. خیارشور هم اصلا نمی ذارند و اوج غیر حرفه ایی بودن عطاویچ زمانی بود که به طعم گوشت برگر شک کردم و از گارسون سوال کردم گوشت برگر دست ساز هست یا کارخانه ایی گفت کارخانه ایی یعنی این ساندویچ رو شما از سوپر مارکت سر کوچه تون هم می تونید تهیه کنید. کلا مواد تشکیل دهنده اش این بود : خمیر سرخ شده یا همان نان + چند تکه خیلی خیلی کوچک از گوجه فرنگی و فلفل دلمه ایی + یک تکه پنیر + برگر کارخانه ایی.
من بازار یاب نیستم فقط یک مشتری هستم که علاقه دارم رستورانهای مختلف رو تست کنم تقریبا رستوران های خوب و بد تهران رو می‌شناسم. اگر نظر من رو بخواهید می گم اصلا این رستوران نرید چون قیمت با کیفیت اصلا همخونی نداره. عطاویچ فقط تبلیغه فقط و فقط تبلیغ. اما اگر گذرتون به سهروردی شمالی افتاد یه رستوران خیلی خوب دو تا مغازه بالاتر از عطاویچ وجود داره که چندین شعبه تو سطح شهر تهران داره و کیفیتش خوبه ولی مثل عطاویچ نیست.
نتیجه گیری کلی: دیگه نمیرم

 

مسولین عطاویچ حتما این نقد را می خوانند، نظر شما در مورد این تضاد چیست؟

 

کافه بازاریابی آمادگی درج پاسخ عطاویچ را در سایت دارد!

بنا به تصمیم کمیته تخصصی کافه بازاریابی این خاطره خارج از نوبت در سایت درج شد.


61 thoughts on “نیسان آبی // این بار “عطاویچ” سوژه یک خاطره شده است// مسولین عطاویچ حتما این نقد را می خوانند، نظر شما در مورد این تضاد چیست؟ // خاطره ای از آقای محسن”

  1. سلام به اهالی دوست داشتنی کافه . دوستان این مطلب کم لطفی محض به عطاویچ. بنده این برند رو از بهترینهای صنفش می دونم و اتفاقا کیفیت غذاشون هم ایده ال نه ولی عالی میبینم. تنها ایرادی که بهش میشه گرفت رفتار سرد و بعضا غیرحرفه ای پرسنلشون با مشتریاست. اگه من مدیر عطاویچ بودم اقای محسن رو پیدا میکردم و تا جلب رضایت ایشون نسبت به برند پیشنهاداتشونو در جهت بالانس قیمت و کیفیت اجرا میکردم.

  2. با سلام

    من به خاطر تبلیغات زیاد این برند یکبار ازشون خرید کردم. البته ما تماس گرفتیم اوردن منزل و تقریبا تمام ایرادات آقای محسن کاملا درسته علاوه بر اینکه به نظر من و تمام افراد خانواده ساندویچ بسیار بدمزه و سرد و با نازلترین کیفیت ممکن بود. فقط هزینه اضافی برای بسته بندی کرده بودن ولی از کیفیت خود محصول خبری نبود. بعید میدونم عطاویچ با این وضعیت خیلی بتونه مشتری وفادار برای خودش داشته باشه . من و خونوادم که حتی دیگه از کنارشم رد نمیشیم. به کسیم توصیه نمیکنمش. به نظرم عطاویچ برای موندن در بازار کار خیلی سختی داره اون هم با این همه فست فودهای رنگ و وارنگ و با کیفیت بالا که روز به روز داره به تعدادشون اضافه میشه.

  3. دوستان سلام
    من فست فود زیاد تست کردم و تقریبا هر شب بیرون غذا میخورم. عطاویچ قبل از غول شدن جز برندهای محبوب من هست.
    این نقد رو حقیقتا اصلا صادقانه ندیدم و فقط تبلیغ پرپروک
    “چند مغازه بالاتر از عطاویچ سهروردی”!!!
    بود. خیلی جالبه که این سایت که قبلا نقدهای منصفانه ای در سایت قرار می داد نقد آقای “محسن” رو که فقط تخریب در عین نادانی بود رو بعنوان نقد رستوران عطاویچ در این سایت قرار داده.
    از شرح محتویات غذای خورده شده توسط ایشان کاملا مشخصه که آقای “محسن” عطا برگر خورده نه چیز برگر که غول محسوب میشه!! توی محتویات عطابرگر چون مثل پیتزا یا کالزونه توی فر طبخ میشه نمیشه اصلا گوجه یا خیار شور گذاشت!!!! جای تاسف داره که فقد آقای محسنی که فرق این دوتا رو نمیدونه انقدر بولد شده!!
    درباره برگر کارخانه ای: آقای محسن که فست فود نقد میکنی، هیچ فست فود زنجیره ای در ایران اجازه استفاده از برگر دستی رو نداره حتی پرپروک و شیلا و… اصلا برگر دستی به هیچ وجه بهداشتی نیست!! ولی خوشمزه تره واقعا بنده هم معتقدم دستی خوشمزه تره….
    در ضمن عطازینگر رو من و همسرم خوردیم بسیار عالیه برید حتما تست کنید. عطا برگری که آقای محسن میل کردن جز غذاهای کم حجم و خیلی معمولی عطاویچه
    به دوستان عطاویچ خور پیشنهاد عطاویچ زینگر یا برگر سوخاری رو میکنم برای دو نفر کافیه
    ممنون از اینکه نظر بنده رو مطالعه کردید.

  4. من در کل زندگیم فقط یکبار عطاویچ خوردم اون هم شمال . فکر کنم بابلسر بود. همه چیز عادی بود . هیچ چیزی بد نبود و هیچ چیزی درخشان نبود. رفتار پرسنل بد نبود فقط کارشون رو انجام می دادند و رفتار مکانیکی یک فروشنده ایرانی رو داشتند که این رفتار در ایران خوب تلقی میشه . چون اینقدر مورد بی مهری قرار گرفتیم که این رفتار رو خوب تلقی می کنیم.
    البته در مجموع اثر ویژه ای در ذهنم بر جا نماند مبنی بر این که دیگه اینجا نیام یا به دوستان هم توصیه کنم.

  5. دوستان عزیز
    بنده دکتر محسن مرادی باستانی، مشاور برند عطاویچ هستم.
    بیش از هر چیز از اظهار لطف مشتریان و هواداران عزیز کمال تشکر را دارم.
    مدیریت این سایت سال گذشته مقاله ای تخصصی در خصوص برند عطاویچ منتشر کرد و بنده نیز به عنوان مسئول این برند از ایشان تشکر کردم.
    آقای مجتبی محمدیان عزیز، همکار محترم، دوست گرامی، همانطور که اکثریت دوستان در کامنتها عنوان کرده اند بنده نیز هیچ گونه خیرخواهی، انتقاد سازنده و البته تمرکز بر اصول علمی در این متن مشاهده نکردم. درواقع اعتقاد دارم که این اتفاق با سوءنیت و یا با خوشبینانه ترین حالت با سوءمدیریت صورت پذیرفته است. که در هر دو صورت غیر قابل توجیه است.
    به هیچ عنوان ربط این متن را با بحث تخصصی تبلیغات و برند متوجه نمی شوم. این متن حتی متن شکایت مشتری هم نبود.
    بنده از همکار خودم جناب دکتر محمود محمدیان به عنوان ناظر بر این اتفاق انتظار بیشتری داشتم و صد البته از شما.
    به نظر حضرتعالی تخریب برندهای بزرگ به صورت غیرعلمی و آنگونه که در اینجا اتفاق افتاده به نفع صنعت ماست؟
    آیا صحیح است که همکاران شما هم به تخریب برندهای مورد مشاوره شما به صورت مغرضانه بپردازند؟
    آیا اگر برندی با دیگران به پیش رفت باید آن را تخریب کرد؟
    خیلی دوست دارم و پیشنهاد می کنم در مناظره ای عادلانه و البته تخصصی و بدون سانسور در خصوص این مسائل با مدیریت ارشد شما صحبت کنم.
    در پایان ضمن عدم انکار وجود نارضایتی در خصوص هر برند (حتی عطاویچ) به صورت اکید عرض می کنم که متن فوق مربوط به مشتری نبوده و کاملاً فیک است.
    با سپاس
    محسن مرادی باستانی
    مشاور برند عطاویچ

    1. جناب دکتر باستانی
      با بخشهایی که در مورد بنده و کیس های مشاوره ای صحبت کردید کاری ندارم چون اعتقاد دارم بحث مستقلی را می طلبد که چندان به موضوع ما مربوط نیست
      اما هوشیاری شما و پاسخگویی بهنگام شما به مطلب درج شده ستودنی است
      کارکرد بخش نیسان آبی مشخص است و مشخصا نتیجه گیری با مخاطب است
      نگاهی اجمالی به نظرات به اعتقادم نشان می دهد که مخاطب بیش از آنکه طرفدار موضع آقای محسن باشد طرفدار عطاویچ است
      ما در کافه بازاریابی در مورد بخش نیسان آبی هیچ جمع بندی نمی کنیم و جمع بندی به عهده مخاطب است
      در مورد حمایت از برندهای ایرانی ما در کافه کم مطلب تولید نکردیم قبول کنیم
      کافه بازاریابی برای درج نظر شما در قالی یادداشت آماده هر نوع همکاری است
      امیدوارم در کار خود موفق باشید

    2. با سلام
      ابتدا اینکه علاقه خاصی به فست فوود ندارم و آنچه برای بنده از قبول یا رد محتویات خاطره تعریف شده ارزش بیشتری دارد،بررسی نحوه برخورد صاحبان برند ها و مشاورین آنها در ارتباط با یک انتقاد خواه درست یا نادرست است.
      استنباط بنده از مفهوم «انتقاد سازنده » در بسیاری از مباحث مختلف،انتقادی است که وجود نداشته باشد.همانگونه که در ادبیات نژاد پرستانه آمریکا سیاه پوست خوب همان سیاه پوست مرده بود.
      محکوم کردن منتقد به غرض ورزی و سیاه نمایی حتی قبل از آنکه بررسی میدانی انجام شود و با تکیه بر مستندات نظر وی مردود اعلام شود ، چیزی بیش از اعتماد به نفس کاذب معنی نمی دهد.
      مشاور محترم می توانستند با مراجعه به شعبه مورد اشاره و سفارش دادن همان ساندویچ و عکس گرفتن از آن و در نهایت نظر سنجی مختصر از چند مشتری حاضر درشعبه، نظر منتقد فوق را رد و یادر صورت تایید ، مقدمات اصلاح آن را فراهم آورد.
      حتی اگر منتقدی مغرضانه به برند محبوب شما تاخت، میتوان این تهدید را به شکلی مدبرانه به فرصت تبدیل کرد و میزان اهمیت رضایت مشتری را برای عطاویچ و دستاندرکارانش نشان داد.
      و پرسش پایانی اینکه آیا رفتار برندهای معروف دنیا در مورد منتقدانشان همانند ماست؟

      1. صد در صد باهاتون موافقم. بسیار به جا و حقیقتن یک راه کار اصولی و شریف و حرفه ای ارائه دادین.

        ضمن تایید صحبت آقای محمدیان مبنی بر هوشیاری و واکنش بهنگام آقای باستانی، از نظر من آقای باستانی با رد و فیک شمردن!!!!این مطلب و شخص ارسال کننده ی اون و فرض اینکه همچین مشتری اصلن وجود نداره و اگر داره غرض ورز محسوب میشه ،نه تنها از هوشیاریشون به نفع برندشون استفاده نکردن ولازم ندیدن برای پیگیری این مساله ی به نظر فیک؟،مسئولانه خودشونو پاسخگو بدونن…
        باید احتیاط بیشتری انتخاب کلمات داشته باشیم.جسارت فقط در معرفی کردن خودمون و منسبمون نباشه.بلکه در تعریف آنچه به عنوان حرفه ی خود میدانیم و آموخته ایم ،
        باید جسارت و شهامت داشته باشیم

        1. سلام بر شما و ممنون از لطفتون
          احساس میکنم که بسیاری از ما، هنگامی که در معرض انتقاد قرار میگیزیم به نوعی دچار نافرمانی مقابله ای میشیم.به این معنی که بدون در نظر گرفتن محتوای انتقاد و درک پیام و مفهوم آن ، دست به نافرمانی می زنیم و آن را کاملا در جهت تخریب و دشمنی با خود یا برندمون فرض کرده و واکنش عصبی جای پاسخگویی منطقی را میگیرد.
          به دور از جسارت به جناب دکتر باستانی که رد دانش و توانایی ایشان در شکوفا سازی کسب وکار عطا ویچ کاملا مشهود است.
          معصومیت بخشیدن به یک برند قدم آغازین دوره زوال آن خواهد بود.

        2. الان که دارم این مطلب رو مینویسم، خبری در سطح رسانه های دنیا مطرحه مبنی بر اینکه برند شکلات سازی مارس، به دلیل وجود یک تکه کوچک پلاستیکی در یک بسته شکلات در کشور آلمان، کل این شکلات ها را در ۵۵ کشور جمع آوری کرده است. برای من که خیلی عجیب بود. فکر کنم اگر شرکت مارس هم برای بازاریابی، مشاورینی از ایران می گرفت، با پیدا شدن یک تکه پلاستیک در یکی از جعبه ها در یکی از کشورها، یا اصولاٌ کل مسئله را منکر میشد و یا انگ فیک بودن و بدخواهی رقبا و .. می زد.
          جای تعجب ندارد که شرکت مارس در سال گذشته ۳۳,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ دلار! در سطح جهان فروش داشته و برخی برندهای ایرانی مشغول انکار مشتریان ناراضی!

    3. سلام و درود
      جناب اقای دکتر واکنش به موقع و حضور فعال حضرتعالی در دنیای دیجتال و رصد کردن اخبار مرتبط با برندتان قابل تحسین است.
      اگر با کافه و بخش های آن اشنایی داشته باشید؛تا انجایی که من میدانم در نیسان آبی نه قرار است مهر تاییدی بر رد و نه بر پذیرش مطالب زده شود.همانطور که در توضیحات نوشته شده خاطره افراد از برندها در این قسمت به نمایش گذاشته می شود که به نظرم فرصت بسیار خوبی هم برای برندها فراهم میاورد.
      ضمن اینکه باید بدانید خوانندگان این وبسایت به قدری هوشمند هستند که به راحتی مطلب را نپذیرفته و حتی بخش هایی که به نظر غرض ورزی میاید را تشخیص می دهند.
      در هرصورت خوشحالم که این یادداشت افتخار آشنایی با حضرتعالی را فراهم آورد.

    4. سلام
      من مشتری پر و پا قرص سایت های نقد جهانی از جمله TripAdvisor هستم و در آن هم نقدهای زیادی نوشته و هم خوانده‌ام. آقای دکتر تا به حال از هیچ هتل/رستوران/برند نقد شده‌ای چنین رفتاری را در مورد نقد ندیده‌ام. نقد یا منصفانه است و یا غیر منصفانه و یا حتی به زعم جناب‌عالی تخریب. اما باید بدانیم که آن چه که ماهیت واقعی نقد شونده را نشان می‌دهد، برآورد نظرات مردم است و نه لزومن یک نظر خاص. ممکن است آقای «محسن» واقعن ولی بر حسب تصادف با یک غذای بد روبرو شده باشد و تجربه خود را نقل کرده باشد. آیا باید ساکت شود و هیچ کجا از تجربه خود حرفی نزند؟ . آیا امکان بروز اشتباه در هیچ یک از زیرمجموعه‌های عطاویچ وجود ندارد؟ یادم هست که یک بار در مورد یکی از هتل‌های خارج از کشور که تجربه بدی در مورد آن داشتم نقدی تند و تا حدی غیر منصفانه نوشتم. فکر می کنید واکنش هتل چه بود؟ آن‌ها اول از این که من تجربه بدی داشته ام ابراز تاسف کردند و بعد من از من خواستند که کل موضوع را با ایمیل برای آن ها روشن کنم و در نهایت از من دعوت کردند که بار دیگر در آن هتل اقامت داشته باشم و اگر راضی نبودم، هزینه هر دو بار اقامت را به من پس خواهند داد.
      دیگران دیدند که هتل در درجه اول دارای «گوش شنوا» است. یعنی مطمئن شدند که اگر به آن جا بروند و ایرادی باشد، کسی هست که حرف آن‌ها را بشنود و در مقابل انتقاد کتک کلانی نخواهند خورد و بعد متوجه شدند که هتل آمادگی رفع اشتباهات احتمالی خود را دارد. اما من اگر با نوشته آقای محسن در مورد خرید از عطاویچ دچار شک شدم، با پاسخ جنابعالی مطمئن شدن که مجموعه عطاویچ اراده ای درجهت شنیدن و رفع مشکلات هر چند اندک خود را ندارد.
      مشک آن است که خود ببوید، نه آن که عطار بگوید

  6. چه دل پر و یک اندک بی انصافی ای!
    من عطاویچ هچیرود و نور در مازندران را قبلا تست کرده ام.و انصاقا یرگری که در شعبه هچیرود خوردم تعریفی بوده و همیشه با دوستان به نیکی ازش یاد می کنیم.رفتار پرسنل هم به قول جناب دکتر رفتار روتین اکثر فروشندگان بود؛اما محترمانه بوده است.
    البته این موضوع به سال ۹۲ برمیگردد.

    عطاویچ برندی است که استارت خوبی را زده بود و نکات مثبتی هم دارد , امیدوارم به زودی در کافه مطلبی از زبان این مجموعه بخوانم.

  7. من متاسفانه دلیل علمی و تخصصی نشر این مطلب رو به قول خودتان “به صورت خارج از نوبت” از فرمایشات شما متوجه نشدم.
    به هر حال.
    امیدوارم پروردگار همه ما را به راه نیکی و راستی راهنمایی کند.
    شاید انتظار بنده از این سایت و اخلاق مداری ایشان بیش از حد بوده است.

  8. آقای دکتر باستانی عزیز که افتخار آشنایی با شما را در این کامنت دارم سلام و عرض ادب.
    همان طور که از کامنتها مشهود است این مطلب بیشتر به نفع عطاویچ است تا به ضرر آن. حسن نیت گردانندگان کافه بازاریابی برای مخاطب از جمله شما مشهود است .
    به نظرم این مطلب چیزی از ارزشهای عطاویچ و صد البته شما کم نمی کند.
    این مطلب اگر فیک ( و از طرف رقبای شما ) باشد به نظرم کسی که متن و نظرات را می خواند ارادتش به عطاویچ بیشتر می شود . و اگر واقعی باشد فرصتی برای اصلاح و البته در صورت واقعی بودن کامنتها به گونه ای پیش رفت که اجحاف درحق مشتری شد.
    در آخر ضمن تجدید ارادت نسبت به شما ، به نظرم در ایران میزان خدمتی که از مشاوره های شما عطاویچ دریافت کرده ستودنی است زیرا چنین طرفدارن کامنت گذار و دو آتیشه ای دارید.
    برای شما آرزوی موفقیت دارم ، امیدوارم رنجشی نداشته باشید است و همه بدانیم مسوولیت اشتباههای احتمالی که در جاهایی که ما مشاوره می دهیم بر عهده ما نیست . بزرگترین مشاوران دنیا هم نمی توانند تضمین کننده سازمانی بی مشکل باشند
    موفق باشید. هیچ موقع دوست ندارم کافه جای رنجش باشد. کافه جای یادگیری است. ممنون

  9. سلام
    به نظر من عطاویچ یه فست فود خانوادگیه! هر وقت ما رفتیم کلی غذا اضافه آوردیم هیچوقت از نظر حجم ناراضی نبودیم. اگر چه متاسفانه نوسان کیفیت یه داستان روزمره شده تو شعب عطاویچ. جز اولین مشتریان مرغ سوخاریش بودم اصلا راضی نبودم. بو میداد. به اصرار منشی سعادت آباد دوباره امتحان کردم. راضی کننده بود.
    به نظر بنده هم متن فوق بیشتر سمت و سوی تخریب داشت تا نقدی منصفانه با کاربرد علمی.
    برام پاسخگویی مشاور برند هم جالب بود که پاسخگو بودند.
    دوست داشتم از نقطه نظر بازاریابی تاثیر نوسان کیفیت برند بزرگی مثل عطاویچ رو در شرایط تبلیغات گسترده این برند، مورد بررسی قرار می دادید.
    از این دست مطالب در سایتهای غیر تخصصی بسیار است. ای کاش محتوی مطالب سایت سمت و سوی علمی و تحلیلی بگیرد نه محلی برای طرح حرفهای عامیانه و غیر تخصصی.

    1. سپاس فراوان
      فقط در مورد بخش های سایت بخش های مختلف هست
      یکی از اونها نیسان آبی است که مخطب دیدگاههاش رو از برخورد با برندها برای ما می فرسته
      ممنون از شما و تذکرتون

  10. سلام. سالهاپیش قبل از اینکه عطاویچ برند شود و شعب گوناگون داشته باشد ، به خاطر تجربه کردن یک غذای متفاوت که عکسش را روی تراکت های کاغذی ارزان قیمت دیده بودم غذایی از این رستوران همسایه سفارش دادم و هیجان تجربه نو که تمام شد نتیجه گرفتم که غذای مطلوب من نیست و جاهای دیگری هست که لذت غذای باب میل من را بهم می دهد. و غذافروشی های بهتر و گمنامی هم هست که دلم بخواهد مشتری وفادارشان باشم. به قول معروف اگر هوس است یکبار بس است. و تبلیغات و بزرگ شدن این برند هیچ وقت وسوسه ام نکرد که آن تجربه را تکرار کنم. ولی راستش را بخواهید الان وسوسه شدم که یکبار دیگر این برند را امتحان کنم تا ببینم که این نوشته چقدر تحت تاثیر احساسات نویسنده نوشته شده است. من این نوشته را تخریب برند نمی بینم. تخریب برند همان لحظه اتفاق میفتد که محصولی که دست مشتری می رسد با تمام تبلیغاتش فرق داشته باشد. به هرحال وقتی یک توصیف حالت اگزجره به خود می گیرد نشان از حس اجحاف دارد که جناب دکتر محمدیان به خوبی بهش اشاره کردند. حرف و ادعا نه نویسنده را محکوم می کند و نه عطاویج را قربانی . مهم عملکرد از این به بعد برند است.

  11. به نظرم اگر کسی مقدمه اقای محمدیان در متن را بخواند متوجه احساس مثبت گردانندگان کافه به این برند می شود تعجبم که آقای باستانی با این مقدمه کافه و این حجم تبلیغات مثبت برای عطاویچ دلخور شده اند . من معتقدم به این مشتری بخت برگشته ستم شده اما گوش شنوا نیست و نظرات هم دلیل بر عدم گوش شنواست

    1. اولا ممنون از شما در مورد محبتی که به کافه دارید.به گمانم در بخش نظرات بهتر است از این به بعد به خود موضوع و دیدگاهمان در مورد برند عطاویچ بپردازیم و اینکه این نقد را می پذیریم یا نه (بر اساس تجربه هامان)
      اقای باستانی از دوستان خوب من هستند. من مطمین هستم که ایشان ریزبینانه تر و تیزبینانه تر از همه نقدهای وارد بر برندشان را (چه مثبت و چه منفی) دنبال می کنند و قطعا از ان بهره خواهند برد.

  12. ای کاش عکسی هم نویسنده مطلب میزاشتن تا بشه بهتر قضاوت کرد.و اینکه غذا یک مقوله ی سلیقه ای هم هست. خیلی جاها هست که ممکنه من خوشم بیاد ولی کسی دیگه دوست نداشته باشه. همینطور که در کامنت ها شاهد این قضیه هستیم.

  13. سلام.
    اینکه این برند و یا امثال آنها چقدر بزرگ هستند و یا نه، یا در آینده می خواهند باشند و بشوند، برای من و امثال من که اصلا اهل فست فود نیستم و نخواهم بود، مهم نیست.
    به نظرم ای کاش آقای دکتر باستانی که مشاور این برند هستند خود یک سری عکس از محصولات این برند در این قسمت منتشر می کردند و برای هر محصول توضیحات جداگانه ای رو می دادند.

  14. سلام
    تا حالا فرصتی نشده که تجربه خوردن غذاییرو در عطاویچ تجربه کنم (چون اصولا اهل فست فود و غذاهای اماده نیستم مگر به اضطرار) بنابراین نمیتونم در مورد خاطره اقای محسن اعلام نظر کنم…فقط میتونم اینو بگم که هشیار باشیم و هوشمند و صدای مشتریانمونرو بدون هیچ گونه قضاوت بشنویم و مورد توجه قرار دهیم …

  15. خدمت استادم دکتر محمدیان و مجتبی عزیز و سایر دوستان سلام عرض میکنم.از اینکه من هم با دکتر باستانی در اینجا آشنا شدم خوشحالم.هر چقدر تعداد دوستان همکار بیشتر،بهتر.
    اما وقتی عطا قطبی خوش برخورد را به عنوان بنیان گذار این برند و کارو کسب در دوره های آموزشی دیدم از اینکه برخلاف بسیاری از کارافرینان عاشق یادگیری است خوشحال شدم و وقتی رفتار منصفانه و پذیرش ایرادات عطاویچ را با روی خوش و قول تلاش برای برطرف کردنشان، را از ایشان می شنیدم احترامم به این جوان پرشور بیشتر شد.
    من میدانم که عطا با سعه صدر بیشتری نسبت به همکار عزیزم با موضوع برخورد میکند.قضاوتی برای مغرضانه بودن یا نبودن یادداشت محسن ندارم. اما حتی اگر رقیبی قصد تخریب داشته باشد برخورد اصلاحی و آرام موثرتر خواهد بود.
    اگر حرف حق را با زبان خشم بگوییم مخاطب ،خشم ما را می بیند.
    ببخشید درس پس دادم.

    1. درود بیکران
      جناب دکتر قلم شما و طرز تفکر شما بسیار ستودنی است. ما همیشه سر کلاس درس شما هستیم. قطعا دوستان ما در برند عطاویچ با دقت نظر بیشتری این یادداشت را خواهند خواند.

    2. آقای دکتر درگی عزیز سلام و عرض ادب از تواضع علمی و اخلاقی شما همیشه اهالی بازاریابی یاد گرفته اند . از شما ممنونم که به سایت خودتون همیشه سر می زنید. می دانیم که بسیاری از کارآفرینان ایرانی محضر شما را درک کرده اند و به شما ارادت دارند. از محبت شما نسبت به خودم ممنونم

  16. درود بیکران
    جناب دکتر قلم شما و طرز تفکر شما بسیار ستودنی است. ما همیشه سر کلاس درس شما هستیم. قطعا دوستان ما در برند عطاویچ با دقت نظر بیشتری این یادداشت را خواهند خواند.

  17. پرونده عطاویچ کماکان باز است و شما عزیزان می توانید صحبت کنید اما علاوه بر آن علاقه مندم شما هم تجارب و خاطرات بازاریابی خود را برای ما بفرستید یا از طریق ایمیل و یا از طریق همین کامنتها ممنون. یادمون باشه قلم منصف و مودبانه همیشه اثرگذارتر است

  18. با سلام و احترام خدمت دوستان

    بنظرم همانطور که جناب آقای دکتر محمدیانو دکتر درگی عزیز فرمودند کافه جایی برای یادگیریست و بنظر بنده هم در کافه باید به گفتگو پرداخت و بیشتر تعامل نمود تا تقابل. مطلبی که آقای محسن بیان نمودند می تواند یک شکایت از طرف مشتری بوده یا تخریبی از سوی رقیب. به هرحال اگر هریک بوده باشد بنظرم همینکه برند عطاویچ انقدر برای مشتری یا رقیب مهم بوده که در موردش بحث نموده نشان از اهمیت این برند و متعاقب ان اهمیت حفظ و نگهداری جایگاه برند نزد سازمان خواهد بود. به عقیده بنده سازمان هایی که شکایتی دریافت نمی کنند یا چیزی در موردش نمی گویند باید بیشتر نگران باشند و ما باید از نقد مشتری استقبال نماییم. پیشنهاد اینست که برند عطاویچ دوره ای فروشگاه ها و محصولات خود را Track نمایند. با توجه به شناختی که بنده از جناب آقای دکتر باستانی دارم و ایشان را شخصی اهل پژوهش و مطالعه و بررسی مسائل طبق Fact ها، ایشان می توانند توسط شخص ثالثی (در جایگاه مشتری) فروشگاه ها را بررسی کنند و نتایج ان را مطالعه کنند ، اگر واقعا موردی که آقای محسن و محسن ها می گویند و واقعیت داشت فکر بهبود بود و اگر از طرف رقبا بود با جدیت بیشتر به ارتقا کیفیت بپردازند زیراکه مشتری ایرانی الان می تواند تشخیص دهد که چه چیزی را انتخاب کند یا نکند.
    ضمنا با توجه به مطالبی که در کافه بازاریابی جناب آقای مجتبی محمدیان و دوستان همکار منتشر می کنند و بنده مطالعه کرده ام به عقیده بنده هدف سایت همواره حل مشکلات بوده و بنده سوء گیری خاصی را از مطالب دوستان برداشت نمی کنم.
    موفق باشید

    1. قبلا گفتم و دوباره هم می گم اقای دکتر باستانی از دوستان خوب من هستن و حتما به دور از حاشیه ها نکات مهم را از این یادداشت و نظرات برداشت می کنند
      ممنون از شما به خاطر نظرات ارزشمندتان

  19. دورد بر عزیزان و سروران کافه بازاریابی
    بعد از این مدت دوری از کافه ، مطالعه این مبحث برای من با شگفتی های زیادی همراه بود .
    در ادامه ذکر چند نکته رو لازم می دونم :
    ۱- همه ما داستان معرف شکایت به یکی از خودروسازان بین المللی را شنیده ایم که مشتری شکایت برده بود که “ایها الناس ، ماشین من به بستنی شکلاتی حساسیت داره و وقتی بستنی شکلاتی می خرم روشن نمیشه ” این داستان در وحله اول کمیک به نظر می اومد ، اما دنیا دنیا درس بود برای ما مارکتینگ چی گر ها ! اگر به سازمان هایی که در آنها می گوییم که یاد بگیرید Customer is god خودمان میبایستی که پیش قراول این جریان باشیم و حتی نقدی مسطوح به مانند نگاشته های دوست عزیزمان “محسن” را نیز مورد مداقه قرار دهیم .
    ۲- شاید دیده باشید کمپین مردمی بر علیه کیفیت غذای ارایه شده در برترین رستوران های زنجیره ای دنیا را که با محتوی ذیل فعال می کنند :
    What they show you in the ads ………………………………what you get in there . وقتی این خرده ها به برندهای برتر دنیا وارد می شود ، عطاویچ که دگر استثنا نخواهد بود . در پست های قبلی نیز دیده بودید که حقیر همواره این برند را تقدیر نموده و از مدافعان آن بوده ام و اعتقاد دارم که عطاویچ می تواند رقیبی “غول وار ” برای آینده صنعت فست فود کشور و مبارزان ملی در برابر برند های بین المللی باشد .
    ۳- یادمان نرود که مهمترین مساله در مدیریت فروشگاه های زنجیره ای ، مساله مدیریت تجربه یکنواخت برند در سطح این فروشگاه ها می باشد . پس اگر مشتری خاصی در شعبه خاصی تجربه ای متفاوت از انگاره های ما داشته است ، شاید ما در اجرا مشکل داشته ایم تا آنکه وی در کسب تجربه اش . هیچ کس دوست ندارد برای کسب تجربه ای تلخ ، هزینه کند .

    در نهایت برای این برند دوست داشتنی که به عقیده من به یک ملت تعلق دارد ، و دوست عزیز آقای باستانی و اساتید بزرگوار محمدیان و درگی و همه کافه ای ها ، بهترین ها را از درگاه خداوند منان مسالت می دارم .

    1. أقای دکتر مشایخی خوشحالم که مطلب عطاویج باعث شد بعد از مدتها دست به کیبورد ببرید و در کافه چیزی بنویسید. ما علاقه مندیم بیشتر در خدمت شما باشیم. ممنون از مطالبی که نوشتید.

    2. آقای دکتر مشایخی ممنون از مطلب ارزنده شما . غیبت طولانی شما باعث دلتنگی کافه ایها شده بود. به نظر من آدم حتی در مواقع پرکاری یا حتی بی حالی و یا اصلا افسردگی ، پاتوقش رو نباید فراموش کنه . کافه بازاریابی برای اهالی بازاریابی از جنس پاتوقه. پاینده باشید

      1. درود بر استاد عزیز ، جناب دکتر محمدیان !
        قربان عذر غیبت می طلبم .البته خوشبختانه نه بی حال بودم و نه اصلا افسرده ؛ اینجور حس ها تو خون ما نیست ! دو طرح بسیار بزرگ رو در دست اجرا داشتم ، که به زودی در کافه دست پر خواهم بود . البته برای ما کافه پاتوق نیست ، منزل است. تلخ ترین مساله این غیبت نیز برای حقیر سعادت نداشتن تلمذ از محضر جنابعالی و مصاحبت با دوستان عزیزم در خانه مارکتینگ چی های ایران بوده و هست .

  20. سلام مجدد خدمت دوستان، همکاران و استادان
    خیلی خوشحالم که بسیاری از عزیزان و اساتید در این زمینه نظرات بسیار سازنده ای داده اند.
    همچنین بسیار خوشحالم که از طریق این کامنتها با عزیزان آشنایی پیدا کردم و همچنین بعد از مدتها خبری از دوستانی همچون دکتر احمدی زاد و جناب آقای محمدیان گرفتم.
    قبل از هر چیز لازم می دانم این سوء برداشت را از انتقادناپذیر بودن سیستم عطاویچ برطرف کنم. شاید ادبیات بنده در نوشتن کامنت منجر به این سوء تفاهم شده است.
    سیستم عطاویچ نه تنها به این کامنت به عنوان یک صدا از سوی مشتری توجه می کند بلکه جدیدترین و خلاقانه ترین روش های کنترل کیفیت، صدای مشتری و تضمین کیفیت را به کار گرفته و می گیرد. در صورتیکه این انتقاد از طریق روش های متعدد طراحی شده و بسیار در دسترس که ایجاد شده برای رسیدن به گوش مدیران عطاویچ صورت می پذیرفت مطمئناً مطابق فرآیندها پیگیری، پاسخگویی و صدالبته جلب رضایت ایشان انجام می پذیرفت. تعجب بنده از ارائه این مطلب در جایگاهی بود که اصولاً آن را مکانی برای تحلیل روش ها، استراتژی ها و اقدامات علمی بازاریابی می دانم . وگرنه کیست که در این عصر به اهمیت شنیده شدن صدای مشتری واقف نباشد. برداشت بنده از هدف مطلب نویسنده متناسب با رسانه مورد استفاده ایشان وعدم وجود شکایت این عزیز در سیستم صدای مشتری عطاویچ بوده است.
    متاسفانه در این مقال امکان بررسی دقیق شکایت مورد نظر و تحلیل تکنیکی آن وجود نداشت. به هر حال این را فراموش نمی کنیم که همواره حق با مشتری است. بر همین اساس و از همین تریبون عنوان می کنم که هر گونه مشکل و موردی در خصوص خدمات عطاویچ از طریق سیستم شکایات قابل ارائه و پیگیری است و از این عزیز هم خواهش می کنم از همین طریق حتماً پیگیر باشند و صد البته بنده و همکاران بنده نیز پیگیر خواهند بود.
    در پایان مجدداً از همه عزیزان و همکاران تشکربابت توجه به این موضوع تشکر می کنم.
    محسن مرادی باستانی

    1. دکتر باستانی عزیز
      سابقه دوستی و همکاری من با شما یک یا دو ماه نبوده و افتخار داشتم در پروژه های مختلف با شما همکار بودم به دلیل همین شناخت همواره شما را به عنوان یک حرفه ای در ذهن داشتم الان هم خرسندم که این حرفه ای گری شما را همگان به عینه می بینند موضوعی که پیش از این چند بار در قسمت نظرات همین یادداشت وعده آن را داده بودم.

      حساسیت شما به برند عطاویچ ستودنی است و اشاره به مجرای درج شکایات هم کاملا به حق است
      در این بین کافه بازاریابی را هم به عنوان یک حامی در کنار خود ببینید حتی اگر گاهی علاوه بر قوتها ضعفهای احتمالی را هم می گوییم
      برای شما و برند عطاویچ آرزوی موفقیت داریم و برای ارتقا برندهای ملی در خدمت همگان هستیم
      عطاویچ از آندست برندهای پفکی نیست که فقط با فشار تبلیغات به وجود آمده باشد برند عطاویچ ریشه دارد و مشتریان وفادار خود را دارد
      موفق باشید

    2. “هر گونه مشکل و موردی در خصوص خدمات عطاویچ از طریق سیستم شکایات قابل ارائه و پیگیری است و از این عزیز هم خواهش می کنم از همین طریق حتماً پیگیر باشند و صد البته بنده و همکاران بنده نیز پیگیر خواهند بود”

      چقدر این جمله شبیه جملات سازمان‌های دولتی است که حیات آن‌ها بیشتر به چاه نفت وابسته است تا وجود مشتریان.
      حتمن به خوبی می‌دانید که عمده مشتریان ناراضی هیچ وقت زبان به شکایت نمی گشایند و آن ها که شکایت می کنند نیز کمتر اهل نوشتن آن هستند. برای همین شنیدن صدای مشتری را باید به عنوان یک متاع ارزشمند در نظر گرفت و تعجب من از این است که عطاویچ در این مورد بسیار بروکراتیک عمل می کند.
      یادم هست که در یک هتل از برخورد و اشتباه پذیرش به شدت عصبانی بودم و با مدیر هتل صحبت کردم.
      مدیر ضمن رسیدگی عالی و سریع، کارت ویزیت خود را به من داد و تاکید کرد، هر مسئله‌ای، هر مسئله‌ای داشتی با موبایل من تماس بگیر.
      برای بار دوم که در آن شهر به هتل رفتم، مدیر هتل که اتفاقی من را در لابی دید، من را به کانتر پذیرش برد و سفارش خیلی سفت و سختی به پذیرش (کارمند دیگری بود) داشت که این آقای محترم مهمان ویژه من هستند و شما باید مراقبت خاصی از ایشان داشته باشید و باز به من تاکید کرد که هر مسئله ای به وجود آمد به موبایل من زنگ بزن!
      این یعنی برای شنیدن صدای مشتری، بهانه نیاوردند که برو فرم شکایت پر کن. یعنی صدای مشتری را از ته چاه هم شنیدند و به آن به منزله یک درس نگاه کردند که باید یاد بیگرند تا دوباره تکرار نشود.
      آقای باستانی، من اهل فست فود نیستم و بنابراین فرصت تجربه کردن عطاویچ را نخواهم داشت. اما در لحن شما و شرکت متبوع، «غرور» را حس می‌کنم. باور کنید که عطاویچ در مقابل مشتری یک غول نیست، مانند همه سازمانهای دیگر یک موجود نحیف و آسیب پذیر است.
      مشتری ناراضی، حتی اگر شکایت به حقی هم نداشته باشد، یکی از مهم‌ترین منابع یادگیری سازمان است.
      من اگر جای عطاویچ و مدافع سرسخت آن بودم این گونه می‌نوشتم:
      «آقای محسن، از تجربه بد شما در عطاویچ بسیار متاسفیم. این آدرس ایمیل ….این شماره دفتر و این شماره تلفن همراه من است، خوشحال خواهیم شد که اجازه دهید با شما تماس بگیریم تا بتوانیم اشکالات به وجود آمده را بررسی کنیم و در آینده از بروز این گونه مشکلات جلوگیری کنیم»

  21. سلام روز بخیر

    همونطور که بعضی از دوستان اشاره کردند غذا مقوله ای کاملا سلیقه ایست. به نظر من هر برندی ارزش امتحان کردن داره .من هم به عنوان مشتری ای که دوست داره رستوران و فست فود های مختلف رو امتحان کنه و هم به عنوان کسی در رشته صنایع غذایی تحصیل کرده عطاویچ رو امتحان کردم. چیزی که در مورد برند عطاویچ واسم جالبه اینه که هر بار با معرفی محصول جدید منو ترقیب کرده که دوباره به شعب عطاویچ برم و خوشبختانه هر بار از خوردن آن لذت بردم و به بقیه پیشنهاد کردم. البته مشکلاتی مثل طولانی شدن زمان غذا در هر فست فود و رستورانی ممکن است به وجود بیاد که عطاویچ هم از این قضیه مستثنی نیست که البته در این مورد برخورد و رفتار صندوقدار و منشی خیلی مهم است .خوشبختانه عطاویچ در این مورد هم قوی عمل کرده است.

  22. من به نظرم به جا اینکه نقد باشه بیشتر تبلیغات بود
    با توجه به شغل امروز بنده که با بیشتر فست فود های زنجیره ای ایران کار میکنم، عطاویچ یکی از بهترین برند ها تو زمینه فرانچایز هستش
    کیفیت غذا که در مورد اون داریم کامنت میزاریم بخش دیگه ای از موضوعه
    اره از نظر کیفیت، عطاویچ نسبت به دو سال پیش افت داشته ولی این موضوع به هر کدوم از برنچ هاش ربط داره
    وقتی داستان به فرانچایز تغییر کرد کیفیت تا حدودی به مدیران مجموعه ها که لطف کردن و تابلو رو خریدن مرتبط میشه
    شاید ایراد عطاویچ توی مدیریت شعب باشه ولی از لحاظ برند سازی که فک کنم این وب سایت خیلی خوب تو گسترش این حوزه داره فعالیت میکنه عطاویچ خوب کار میکنه و باید این موضوع رو هم بصورت تخصصی در نظر بگیرید و ببینید که چند تا دیگه تو ایران می تونه این کارو بکنه و اونم تو مدت زمان کمی که از عمرش گذشته
    اگر من صاحب یک برند خارجی باشم مثل ساب وی حتما وفتی بیام ایران به این موضوع تودادن شعبه ها دقت می کنم نه چیز دیگه
    تو اینجا باید در مورد برند و نوع تبلیغات صحبت بشه تا طعم غذا، سرعت سرویس دهی و… و اجازه بدیم یه سری افرادی که دقیقا تخصصی در این مورد دارن برن و یه نقد بی طرف بزارن

    بی انصافی تو نقد موج می زنه و نقد اصلا تخصصی و حرفه ای نبود.

  23. شخصا از عطاویچ خرید می کنم ولی لویال ایشان نیستم بعضی از محصولاتشان نسبت به سایر فست فودها خیلی خوبه . ولی نوشته های ناشیانه نویسنده که حتی زحمت بررسی محصولات این مجموعه رو به خودش نداده برام عجیبه. بهتر است که طوری بررسی کنیم که در نهایت نتیجه گیریها برای بهبود برندها کمک کنه و بتونه ایراداتی رو برطرف کنه یا اگر رقیبش هستیم جانب انصاف رو رعایت کنیم.

  24. وقت بخیر
    عطاویچ مدتی است که شروع به افزایش قیمت و کاهش شدید کیفیت نموده است . در گذشته می توانستید با حدود ۱۹ هزار تومان یک ساندویچ بسیار بزرگ ، سیب زمینی سرخ کرده ، نوشابه و سالاد تهیه کنید و دو نفر کاملا سیر شوند . انتخاب خوبی بود که باعث شد ضمن وجود قیمت مناسب خیلی از افراد به سمت این برند جذب شوند.ولی متاسفانه قیمت ها کم کم بالا رفت ، سیب زمینی و سالاد و نوشابه از کنار ساندویچ ها حذف شد ولی قیمت همان ۱۹ هزار تومان باقی ماند . ( در این مثال بنده شخصا ساندویچ عطافیلوس رو مثال می زنم) . در نهایت مثال بالا رو برای این زدم که اشاره کنم : همانطور که قبلا زبانی به خیلی از دوستان پیشنهاد دادم برن عطاویچ و لذت ببرند (بهترین نوع تبلیغ کلامی بر پایه اعتماد فردی) ، چند هفته است که شدیدا به همان افراد توصیه می کنم دیگه سمت عطاویچ نروند . امیدوارم سایر برند ها و خود موسس و مدیر عطاویچ هم در جریان این خودکشی پر هزینه باشند.

  25. با سلام و احترام
    بنده همین چند دقیقه پیش این مطلب و نظرات دوستان رو مطالعه کردم ، با اینکه مدت زیادی از ارائه مطلب میگذره و شاید موقع خوبی برای نظر دادن در مورد این مطلب نباشه چند مورد جالب در این دقایق به نظرم امد که خواستم با شما عزیزان به اشتراک بگذارم. مطلب اول مربوط به اقای دکتر باستانی بود جناب دکتر باستانی عزیز بنده افتخار اشنایی با شما را ندارم ولی بابت برندینگ خوبتون دستمریزاد و خسته نباشید عرض میکنم ولی متوجه نمیشم وفاداری به برند ان هم از جانب یک ذینفع در حدی که ایراد مطرح شده حتی در حوزه کاری ایشان که بازاریابی باشد نبود و بیشتر به ارائه محصول و خدمت مرتبط بود چه جایگاهی دارد ، به نظر من به جای فیک خوندن و تهمت زدن به اقای محسن بهتر بود روابط عمومی عطا ویچ( البته اگر چنین واحدی در سازمانشان داشته باشند) ورود میکرد به موضوع و از فرصت پیش امده برای مدیریت اعتراض مشتری استفاده میکرد ، ضمن اینکه برخی دیگر از جوابها نیز نکات جالبی داشت به عنوان مثال دوستی از شرکتی بودن گوشت و دلیل ان صحبت کردند، که بیشتر توجیه به نظر میاد بدون فکر و بررسی حداقل بنده کم تجربه میدونم که اگر قرار است مزه همبرگر کارخانه ای ندهد بهتر بود یک شعبه کمتر ( در مورد جانمایی شعب هم جای حرف بسیار هست) و ایجاد یک خط تولید که با استاندارد معین شده عطاویج از لحاظ طعم و کیفیت برای شعب خود گوشت همبرگر تامین کرد، مساله بعدی که متاسفانه فقط در اینجا مشاهده نشد و در مطلبی که در رابطه با تن ماهی در سی تی اسکن نیز با ان برخورد کردم این مطلب بود که بزرگان و تحصیل کردگان بازاریابی در کشور ما توجهی به ادراکی بودن کیفیت ندارند و به عنوان مثال از کیفیت خوب روغن تن ماهی صحبت میشود، با چه معیاری این کیفیت اثبات شده اصلا دوستان از شاخص های کیفی روغن اگاهی دارند یا در میز گرد تن ماهی خوران سی تی اسکن کادوس ازمایشگاه برای بررسی این موضوع وجود داشته ، در این مطلب هم بارها به لحاظ کیفیت خوب و بد محصول صحبتهایی رد و بدل شد. مورد بعدی اینکه اقای دکتر باستانی بزرگوار با نهایت احترام نظر شما و مدیران عطاویچ در مورد رضایت مشتری ارزشی ندارد ، نظر حتی عوامانه و با سوگیری مشتری است که باعث موفقیت برند میشود ،ضمن اینکه در مورد عطاویچ دویا سه سال قبل بنده به یکی از شعب این فست فود ( راستی تا یادم نرفته معنی فست فود کاملا مشخصه و بر خلاف نظر دوستان دیر تحویل شدن غذا اصلا با شان ایجابی فست فود مغایرت دارد) مراجعه کردم در حال حاضر یادمه که تجربه خوبی نبود انقدر که دیگر هیچ وقت به این برند مراجعه نکردم ، ( حتی یادم نیست که چرا تجربه خوبی نبود و کدام قسمت از خدمات و محصول را نپسندیدم ) الان هم خوشحالم که اعتراضم را با عطاویچ مطرح نکردم چون نتیجه مدیریت اعتراض در عطاویچ در همین مورد اقا محسن مشخص شد، ضمن اینکه روشهای بهتری هم هست برای اینکه بدانیم برند ما در چه وضعیتی قرار داره به عنوان مثال در همین لحظه من ٩٢ کامنت مرتبط با عطاویچ را در فور اسکوار بررسی کردم نتیجه خیلی جالب بود ،٧۴٪‏‏ کامنتها از نارضایتی مشتریان حکایت داشت که از این مقدار٧۶.۵٪‏ مربوط به غذا ١٣.٢٪‏ مربوط به پرسنل و ١٠.٢٪‏ با مکان ربط داشت، اقای دکتر عزیز از جمعیت ٩٢ نفره ۶٨ نفر با درجات مختلف از برند محصول و خدمات ناراضی هستند. (نتیجه خود بزرگ پنداری و چشم بستن بر روی واقعیات بازار و عدم ارزش قائل شدن برای مشتری) با تبلیغات مشتریان زیادی رو میتونین جذب کنید و نگهداری و تیمار انها برای مراجعات بعدی هم عاقلانه تر است و هم کم هزینه تر.
    البته وقت و حوصله برای بررسی بیشتر نداشتم ولی اگر دوست داشتید این بررسی رو انجام بدید به نظر حقیر به تیپ و هویت مشتریان و جانمایی شعبه ، نزدیکی به فست فودهای دیگر و…. دقت کنید تا نتایج کاربردی خوبی بدست بیاورید ، احتمالا شعبه ای که در منطقه خوب شهر و در کنار برگر فروشیهای معتبر دیگر با توجه به فرهنگ و هویت و سلیقه مصرف کننده در منطقه بیشتر از درامد زایی باعث ایجاد نارضایتی و از دست رفتن موقعیت برند خواهد شد ، ( سگمنت حضور مشخص باشد).ضمن اینکه بهتر است به جای تبلیغات انچنانی و پر هزینه با توجه به مقدوریات برند برنامه ای برای ایجاد هویت اجتماعی مطلوب در طیف پتانسل و هدف و ایجاد ادراک مثبت نسبت به داشته های برند اقدام کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *