باید به برندها فرصت داد تا همین تفکرات خود را به طور کامل پیاده کنند به ویژه زمانی که پای تیزینگ در میان باشد. حالا اما سه مرحله تبلیغات خودروی نیسان به پایان رسیده است و فرصت مناسبی است تا با مرور آن به نکات ارزشمندی دست پیدا کرد.
کمپین نیسان بعد از سالها غیبت در فضای تبلیغات کشور با هدایت آژانس تبلیغاتی کرگدن و با امضای “تهمتن امینیان” لانچ شد. امضای تهمتن امنیان پای یک کار تبلیغاتی برای معروف شدن آن کار تبلیغاتی حداقل در جامعه تبلیغات کفایت می کند! در واقع تهمتن به جایگاهی در تبلیغات ایران رسیده که اعتقاد دارم حتی اگر پای کارهای مزخرف تبلیغاتی را هم امضا کند عده ای به، به به و چه چه می پردازند. همانگونه که کارهای سوال برانگیزش هم مورد تقدیر جامعه تبلیغات قرار می گیرد.
ابتدا مروری کنیم که چه اتفاقاتی برای این کمپین رخ داده است. کمپین نیسان در سه مرحله با آرت وورکهای زیر اجرا شد. ابتدا نمایش یک جای پارک خالی که مژده یک خودروی نوآورانه را می داد. تصویری چشم نواز با EYE-CATCH بالا دقیقا خبر از یک تفکر خلاق برای تبلیغ خودرو را می داد. تفکری که بیش از هر چیز باید به کارفرما به خاطر صبرش بالایش تبریک گفت. (تصویر ابتدایی یادداشت)
در فاز دوم در همان ترکیب بندی و لی اوت، در سه طرح جداگانه سه حیوان که هر کدام تداعی یکی از ویژگی های خودرو را می کند بینندگان را متحیر کرد. به واقع اینجا همانجا بود که می شد تصور کرد که دوران آگهی های ” یک خودرو جاده و در حال حرکت” به سر آمده و می توان انتظار خلاقیت از یک آگهی خودرو هم داشت (خلاقیت از نوع “تبلیغاتچی معروف کن” نه، بلکه خلاقیت در مسیر پیام رسانی و فروش).
در فاز سوم نیز خودروی نیسان رونمایی شد. یک خودروی SUV از زاویه ای که بیش از آنکه هنر عکاس و طراح خودرو را نشان دهد در پی عدم نمایش نقاظ ضعف خودرو و زشتی آن است. (هم نواورانه و هیجان انگیز بودن و هم زاویه نمایش چیزی نیست که الزاما توسط ایده پرداز و طراح کار انتخاب شده باشد و معمولا این کانسپت خودرو از سوی کمپانی ارایه می شود)
اما در اجرای این کمیپن می توان به چند موضوع مهم اشاره کرد. نخست انکه به رغم اینکه این کمپین تبلیغاتی شروعی درخشان داشت و توانست نگاهها را به سمت خود جلب کند ولی فاز “سوم” آن به شدت از دو فاز قبل جدا بود. به گونه ای که کمترین عنصر مشترک بین فاز سوم با دو فاز قبل وجود داشت. قطعا درصد بالایی از مخاطبان هرگز متوجه نشده اند که این آگهی نیسان در واقع رونمایی از همان سه حیوانی است که در مراحل قبل دیده بودند. (لطفا جامعه تبلیغات را فاکتور بگیرید) در نظر بسیاری، این مجموعه آگهی با نمایش حیوانات به پایان رسیده بود. این یعنی اینکه کل بوجه تبلیغاتی برای تبلیغ این خودرو در مرحله یک و دو بی خاصیت رها شده بود و در خوش بینانه ترین حالت صرفا به برند نیسان کمک کرده بود. این کمپین در مرحله سوم هرگز نتوانست از موجی که در دو مرحله قبل ایجاد کرده بود در فاز Opening استفاده کند. در واقع باید دو نکته را در تیزینگ مد نظر داشت نخست اینکه بیشترین عناصر تصویری (و نه الزاما پیام) باید بین دو مرحله باشد تا مخاطب ارتباط درستی بین دو مرحله برقرار کند و دیگری اینکه در هر رسانه و موقعیت جغرافیایی که تیزینگ صورت می گیرد تبلیغ باز هم باید در همان جا روی دهد یعنی تغییر بیلبورد در دو مرحله خطا است (منظورم خود سازه بیلبورد است).نیسان نکته اول را به کل نادیده گرفت و به اعتقادم آنچه که کاشته بود را درو نکرد.
موضوع دیگر جسارت استراتژیست تبلیغات در تبدیل نقطه ضعف محصول به نقطع قوت آن است. اساسا آنچه که به عنوان RTB در این آگهی مد نظر قرار گرفته نوآوری در طراحی ظاهری خودروست. اتفاقی که با دیدن خودرو پوشالی بودن آن بر ملا می شود. در واقع شما با یک خودروی زشت سر و کار دارید که زشتی آن در قالب نوآوری به خورد مخاطب داده شده است. جالبه بدونید که کمپانی “رنو” در مجموعه آگهی های خود به این طراحی تاخته بود و طراحی آن را نیز به چالش کشیده بود.
در کل کمپین نیسان در حالی که می توانست یکی از کمپین های خوب تبلیغاتی برای صنعت خودرو باشد اما نتوانست شروع خوب خود را به خوبی به اتمام برساند. این کمین روند تبلیغات خودرو را داشت تغییر می داد. شعار عادی آن با تصویرسازی جالب همراه بود. تصویری که در مرحله اول خوب اجرا شده بود و در مرحله دوم و با ورود حیوانات ضعف در اجرا و وصله پینه ای بودن ان به چشم می آمد و با ورود به مرحله سوم تنه به تنه همان آگهی های عادی “خودرو در جاده”می زد. آگهی هایی که شاید گریزی برای ان هم وجود ندارد. برای دوستانمان در شرکت کرگدن آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم باز هم کارهای خوب دیگری از این گروه ببینیم.
با سلام خدمت جناب آقای محمدیان ارجمند و حاضرین در کافه
در نقدی که ارائه نمودید دو بعد کاملا مجزا برای من مورد توجه است. اول بعد محصول و دیگری بعد تبلیغات یا پروموت که از ارکان آمیخته بازاریابی یک کمپانی است. در بعد محصول باید نکاتی را مورد توجه قرار داد. در طراحی های ظاهر خودرو در دنیای امروز اتفاقات بسیار پیچیده ای در حال رخ دادن است و شاید بتوان گفت یکی از اصلی ترین چالش های تولید کنندگان امروز همین ظاهر باشد. در سالهای گذشته تمایز محصول از نوع خودرو حول امکانات آن می چرخید و برندهای بزرگ در ارائه امکانات محصولات خود در رقابت بودند(پ ن: البته هنوز این مسئله به بایگانی ها سپرده نشده است و نمونه آن رونمایی از تکنولوژی چراغ های جدید شرکت بنز است که حتما آ نرا دیده اید) و قبل از آن هم رقابت بر سر کیفیت محصولات خودرو بود(پ ن: امروز صنعت خودرو سازی کشور ما در خم اول گیر کرده است و هنوز به مفهوم کیفیت به درستی دست پیدا نکرده است). این شرایط را به نوعی سخت می کند. طراحان صنعتی در جدالی سنگین قرار گرفته اند و موفقیت شرکت های تولید کننده بزرگ در گرو خلاقیت و موفقیت اعضا خود در تیم طراحی محصول هستند. خوب با مرور بر شرایط موجود دو نگرش وجود دارد یکی سلیقه مشتریان و استقبال آنها از محصولات موجود و دیگری علایق و رویه های ذهنی که در مسیر آینده اتفاق می افتد. در نگرش اول طراحی این خودرو به نظر بنده اصلا موفق نبوده و نخواهد بود و در این موضوع با جنابعالی هم عقیده هستم اما در نگرش دوم کمی تامل برانگیز است. آینده به سمت محصولاتی عجیب و غریب و بیشتر تخیلی سیر می کند. این خودرو طراحی کارتنی دارد تا یک محصول لاکچری و شاید در این حالت مخاطبان جوان و عاشق تخیلات را به خوبی به سمت خود جذب کند. من خودم اگر از لایه رسمی که در زندگی شخصی ام ساخته ام، بخواهم خارج شوم و به جنبه دیگر لذت های زندگی شخصیم بپردازم و قرار به خرید خودرو داشته بام مطمئنا این خودرو را به عنوان یک محصول متفاوت انتخاب خواهم کرد. اما از بعد تبلیغات منصفانه بخواهیم بگوئیم ایده بسیار جالب و جذاب است اما پیوستگی در تیزینگ آن به نظر من هم اصلا رعایت نشده است. در فاز دوم می شد حیوانات آمده را بهتر انتخاب نمود و ارتباط معنا داری هم بین دو فاز تبلیغ ایجاد کرد. در مورد حیوان اول ارتباطی بین حیوان با پیام با مفهوم اقتدار وجود ندارد. شاید بهتر بود برای نمایش اقتدار از شیر استفاده می شد. شیر و بقیه حیوانات می توانستند علامت پارک را کنار بزنند و به جای آن بنشینند . در واقع المان بصری فاز اول در فاز دوم تکرار می شد و به این شیوه فاز دوم می توانست با حسی ملایم جایگزین فاز اول شود. در مورد انتخاب اسب و طاووس آنهم سفید، انتخاب هوشمندانه ای بود. تا اینجا ضعف در تکنیک و اجرای پیام دارد. اما در فاز سوم خودرو به تنهایی باز فاصله را بیشتر کرده است. به نظر می رسد همراه شدن طاووس با خودرو مشکلی پیش نمی آورد چرا که در تبلیغات های قبلی هم موارد زیادی دیده ایم که حیوانات با محصول کنار هم قرار می گرفتند. عکاسی هم می توانست از زوایا و دیدهایی انجام شود که با آن ویژگی نزدیک تر باشد و به این شکل پیام اصلی(ویژگی محصول) بهتر و سریعر در اذهان بماند. در شرایط حاضر به نظرم نیسان می تواند این سه حیوان را با خودرو یکجا به نمایش بگذارد تا بتواند این اتفاق ناخواسته را بهبود بخشد و ارزش افزوده لازم را برای تبلیغ خود به وجود آورد.
در پایان باید اذعان نمود تیزینگ در تبلیغات کار دشواری است و نیازمند یک توان بالاست. به نظرم حتی ورود به مبحث تیزینگ آن هم در تبلیغات ایران شجاعت خاصی می طلبد و این نشانه شجاعت و قدرت ذهنی مجموعه کرگدن است. آرزومندم تا این مجموعه بتواند مسیر رشد را به خوبی طی کند و از این دست تبلیغات خلاق و متمایز را همیشه در دستور کار خود داشته باشد
ایام بکام
جناب ذبیحی در مورد غیر متعارف بودن این خودرو با هم هم عقیده هستیم اما در مورد احتمال انتخابش جای بحث نیست شما انتخاب می کنید ولی من نه. (به سایر انتخاب ها هم فکر کنید ان موقع دست و دلتان کمی می لرزد 🙂 )
کارهای کرگدن همواره به خاطر تمرکزی که روی تبلیغات دارند برایم قابل احترام هستند کما اینکه تهمتن یکی از دوستان خوب خود من هست و چندین سال در بانک ملت با هم سروکله زده ایم.
در مورد انتخاب حیوانات من انتقادی ندارم بیشتر گسست فازها مد نظرم بود. این کمپین خوبی ها دارد که در متن به ان اشاره کردم. در حال حاضر اما توصیه نمی کنم که فاز جدیدی به ان اضافه کنند. کار نیاز به رفتار تبلیغاتی دیگری دارد.
ممنون که این قدر دقیق می خوانید و دقیق می نویسید.
سپاسگذارم جناب محمدیان ارجمند
حتما اگر قرار بر انتخاب باشد حسابی دست و دلم را خواهم لرزاند. 😊بنده سعی داشتم دو نگرش را مورد ارزیابی قرار دهم وگرنه حق با شماست و انتخاب های دیگری هم وجود دارد.
در مورد آقای امینیان هم ، قلبا از طرفداران تکنیک و سبک ایشان هستم و هر کجا قرار باشد مثالی از افراد موفق در این عرصه بزنم حتما ایشان در ردیف اول هستند . هرچند تا کنون افتخار رویارویی ایشان از نزدیک را نداشتم. در مورد گسستگی و نقایص تیزینگ نیسان هم فکر کنم منظورم را رسانده باشم که نتیجه آن نقد به جا و کامل جنابعالی بود. از شما سپاسگذار
ایام بکام
ارادتمندم جناب ذبیحی.من همیشه از نوشته های شما استفاده می کنم.
درود بر شما
ممنون از شما بابت نقد تبلیغ مانند همیشه گویا و روشن بود. اما می خواستم چند نکته را در این زمینه عرض کنم.
اول اینکه یک مساله و ضعف قدیمی در تبلیغات ایرانی وجود دارد که در این تبلیغ هم مشهود است و آن عدم تمرکز روی یک و تنها یک مزیت رقابتی است.
به این جملات دقت بفرمایید:
“اصالت به روش نیسان”
“اقتدار به روش نیسان”
“تمایز به روش نیسان”
که آخرین جمله بسیار کلی است. شاید اگر تنها تمرکز تبلیغات چه به لحاظ محتوای تصویری و چه به لحاظ القا از طریق کپی یک خط را دنبال می کرد محکم تر و موفق تر بود.
البته این مساله ای است که سالهاست تبلیغات ایران به آن دچار است و بیشتر از سوی مشتریان تبلیغات به آژانس های اجبار می شود که همه ی خوبی ها را به کالا یا خدماتشان در تبلیغ نسبت بدهند.
حتما مستحضرید که همین خودرو در یک کمپین اروپاییش که توسط tbwa اجرا شد (‘Built To Thrill’ ) بر روی تنها هیجان و احساسات تمرکز داشت.
مساله دوم هم اینکه همانطور که به خوبی اشاره کردید مراحل سه گانه این تبلیغ به خوبی به هم چفت نشده بود.
چقدر درست گفتید. دلیل باور پذیری در تبلیغات و تعدادش با اثربخش رابطه عکس داره. هر چه تعداد بیشتری دلیل به مخاطب بدیم کلا اثر اگهی کاهش می یابه. در واقع تبلیغات باید ذره بینی عمل کنه. متمرکز روی یک ویزگی با قدرت ادامه بده. درود بر علیجاه عزیز. آدم وقتی دنبال ۴ تا گربه می دوه هیچ کدوم رو قطعا نمی تونه بگیره!
سپاسگزارم از لطف شما. پاینده باشید.
با سلام
تنها کشوری هستیم که اگر اپل هم کار ATL انجام بده، همگی نقدش میکنیم
محدودیت هایی که برند نیسان برای بازار ایران و اجرای کمپین به جهان نوین آریا اعلام کرده رو در نظر نمیگیریم
به نظر شخصی من کار کرگدن در این کمپین نیز فوق العاده بود و باید به جهان نوین آریا و نیسان که جرات تیزینگ جذاب رو داشتن تبریک گفت
sh-z عزیز. ممنون که این قدر صریح نوشتی. نقد به ذات اتفاق خوبی است مگر اینکه آن را با انتقاد برابر بدانیم که البته انتقاد هم تا حدودی کارساز است.. کمپین نیسان هم خوبی هایی داشت که به ان پرداخته شده است. نکات لحاظ شده در این نقد به هیچ عنوان با محدودیتهای یک برند برای ورود به ایران ارتباط ندارد. اینکه تیزینگ باید پیوستگی داشته باشه نه ارتباطی به محدودیتها دارد و نه …
در کانال کافه بازاریابی عملکرد برندهای خارجی هم در حال نقد هست. (هم از بعد مثبت و هم منفی) رویکرد کافه بازاریابی پرداختن به برندهای ایرانی است با این حال اپل هم باید نقد شود. مقهور برندهای خارجی شدن اتفاق خوبی برای ما نیست.از نقد می توان یاد گرفت. درود بر شما که با ما همراهید.
سلام آقای محمدیان عزیز
چقدر خوشحالم که طراحی سایت به کیفیت محتوای آن شده است.ممنون از تلاش شما و همکاران برای بهتر شدن.
نقدتان خواندنی بود ولی دخیل کردن بحث محصول به اعتبار نقد ضربه زده است یا دست کم، پیش کشیدن این موضوع دراینجا خواننده را از تمرکز کامل بر نقد تبلیغ وا می دارد.
در باقی موارد شما بسیاربه زیبایی بیان کردید و ناهماهنگی بین فازهای کمپین، بسیار مشهود است.وهمانطور که فرمودید، جذابیت دیداری تصویر سازی های انجام شده هم چندان زیاد نیست. اگر چه ایده کار ظاهرا جذاب است اما در اجرا آنچه به تصویر درآمده ضعیف و ناهماهنگ است.فضای طراحی، رنگ حیوانات، رنگ ماشین هم که اصلا به آنها فکر نشده است.
در خصوص شعارهایی هم که انتخاب کرده اند، از ظاهر این ماشین اقتداری دیده نمیشود.شاید این شعار برای کراس اوور لکسوس مناسب باشد.اصالت هم چیزی نیست که چندان مورد توجه مخاطبان چنین ماشینی قرار بگیرد.یک ماشین جوان پسند، با طراحی فانتزی نیازی به اصالت ندارد.ولی تمایز، چرا و ای کاش به فرموده آقای شهر بانویی عزیز فقط بر یک شعار و آنهم تمایز تاکید می شد.در کنار اینها، فکر می کنم مصداق بارز اقتدار قبل از ببر، شیر سلطان جنگل باشد.حال چرا از آن استفاده نشده است معلوم نیست.
با سپاس
صادق عزیز در مورد پاراگراف اخر من دیدگاه خاصی ارایه نمی دم. در واقع وارد بحثی می شیم که یک برند خودش مطرح می کنه و از دست شرکت تبلیغاتی شاید خارج باشه (که البته جای بحث داره). اما متوجه اون عبارت دخیل کردن محصول نشدم. دقیقا منظورت به کدام بخش است؟ آیا انجا که گفتم محصول زشت است؟ اگر چنین باشد که حق با توست شاید کمی سلیقه ای برخورد کردم اما اگر چیز دیگری است ممنون می شم دقیق تر بگویی!
ممنون از پاسختون جناب محمدیان
در رابطه با شعار، روشن شدن نحوه تصمیم گیری برای ارایه چنین شعارهایی قطعا کلاس آموزشی خوبی خواهد بود. اظهار نظر شرکت تبلیغاتی مربوطه می تواند کمک بزرگی در این راه باشد.اگر آنها خود انتخاب کرده اند بر چه اساسی بوده است و اگر شعار از سوی برند انتخاب شده است بر چه اساسی؟ در جستجوی اینترنتی اثری از چنین شعارهایی در تبلیغات خارجی این محصول ندیدم و هماهنگی بیش از حد شعارها و حیوانات بکار گرفته شده، من را به شرکت تبلیغاتی ظنین می کند.
در مورد دخیل کردن محصول هم منظور همان اظهار نظر شما در باره زشت بودن محصول بود که به نظر من اگر نمی بود بهتر بود.
باز هم ممنون و چشم براه نقد های آموزنده شما هستم.
گمانم این است که موضوع از سمت شرکت هدایت شده. در هر حال کافه بازاریابی اماده انعکاس دیدگاه شرکت تبلیغاتی و شرکت نیسان است
جناب محمدیان از نقد شما بسیار لذت بردم. درخواستی از جنابعالی دارم که البته نمیدانم با فلسفه کافه تطابق دارد یا خیر.
با در نظر گرفتن نقد شما، فرض کنید فاز سوم را شما میخواهید مهیا کنید. جه میکردید؟ به عنوان فردی متخصص، چه ایده در ذهنتان است که ارزش دو فاز قبل حفظ شود و تیزینگ به بهترین شکل به پایان برسد؟
ممنون.
خانم نائلی اینکه من بخواهم راهکار بدم منوط به فکر کردن است که آن هم شرایط خاص خودش را می طلبد. اما به صورت بداهه شاید همان فرم پارکینگ را حفظ می کردم. شاید هم از اول لی اوت و ترکیب بندی را به گونه ای در نظر می گرفتم که مخاطب بیشتر انسجام در کار را ببیند. این نیمه سفید رنگ طرح یک ترکیب بندی بسیار روتین است که خیلی جاها دیده شده. پس دقیق تر بخواهم بگویم یک یونیفرم مشترک قوی تر برای هر سه مرحله انتخاب می کردم. این ساده ترین و دم دست ترین حرفی است که بداهه می تونم بزنم.
ممنون. صحبت شما کاملا درست است. ولی من این سوال را با دو هدف مطرح کردم.
اول اینکه بسیار مشتاق بودم نظر شما را به عنوان متخصص جویا شوم…حتی اگر به قول خودتان ساده ترین و دم دست ترین باشد. (البته به نظر من راهکار شما ارزشمند بود.) مسلما این کار نیاز به تفکر و اختصاص زمان دارد.
دلیل دوم من برای طرح این درخواست این بود که شاید همین راهکارهای ساده به گسترش دید افراد کمک کند! یک نقد شاید با بیان همین ایده ها و راهکارهای ساده غنی تر شود. البته قطعا این ایده ها راه حل نهایی نیستند ولی بودنشان در کنار انتقادات نیز خالی از لطف نیست.
مجددا سپاسگزارم.
قطعا سعی می کنم در نقدهای بعدی به این نکته شما بیشتر توجه کنم و تا حد امکان پیشنهاداتی هم بدهم. سپاس فراوان
شما بزرگواری میکنید.
ممنون از توجه شما.
جناب محمدیان عزیز من هم با نظر سرکار خانم نایلی موافقم. نقد اگر همراه با راهکار باشد به نظرم ارزش افزوده بیشتری ایجاد میکند. در تربیت کودکان شنیده ام که اگر مسیری را اشتباه معرفی می کنیم بهتر است مسیر درست را هم نشان دهیم تا درک از مسیر اشتباه بهتر شود. البته اینکه این اتفاق چه طور رقم بخورد نیاز به بررسی دارد ، به دلیل اینکه ارایه راهکار نیاز به دانستن دانش های اولیه کار و همچنین پرهیز از قیاس های احتمالی دارد. امیدوارم اگر این مورد را جذاب دیده باشید برای آن راهکاری به کار ببرید.
ایام بکام
اگر راهکار دادن را الزام نکنیم شاید بهتر باشد. راهکار دادن نیاز به مطالعه و هزینه دارد. وظیفه منتقد روشنگری است. وظیفه تبلیغاتچی طی مسیر. به نظرم در همین نقد روشنگری به حد کفایت اتفاق افتاده . راهکار ان از یک تمرکز در برنامه ریزی و اجرا بر می اید. البته شناسایی مشکل خودش پنجاه درصد کار است (این عدد ۵۰ رو هم حسی می گم)
پاورقی: البته اگر هر شرکتی بعد از نقد هزینه زمانی و ریالی موضوع را تقبل کند بنده نظیر سایر پروژه هایی که در دست دارم به جد به ان خواهم پرداخت 🙂 🙂 با این ارایه راهکار را در دستور کار قرار می دهیم.
چه عجب به به تهمتن هم ایراد گرفتید. کلا بدن تبلیغاتی ها نسبت به کارهای تهمتن “سر” شده. در حالی که واقعا بخش مهمی از کارهاش رو کسی نمی فهمه. نقدتون به نظرم کمی مهربانانه بود. کار جای نقد بیشتری داشت.
درود. با این حرف باید به جرات بگم نباید نامی از تهمتن می اوردم. در نقد هیچ وقت برام مهم نبوده که کی کار رو انجام داده. مسولیتی هم در قبال جامعه تبلیغات و برخوردش با کارهای افراد را ندارم. تهمتن از دوستان خوب من است و بخش قابل توجهی از کارهایش را قبول دارم. در اینجا هم به نظرم کار خودش را کرده و برای درخشان شدن فاصبه کمی داشته.
راستی اگر شما نقدی دارید خوشحال میشوم اشاره ای کنید..
دوست عزیز افراد ارزشمندی همچون تهمتن عاشقانه در کار و پیشه خود تلاش میکنند هدف کافه هم زیر سوال بردن افراد نیست. مطمینا اگر ایده ای با این نگرش انجام شده به دیگران کمک می کند تا با نقد خود بر سطح کیفی تبلیغات اضافه شود. همه آدم ها در تلاشند تا هر روز پیشرفت داشته باشند. اینکه ایده پردازی خوبی در این کار شده است خودش نشان از توانمندی آقای امینیان است.
ایام بکام
سلام آقای محمدیان
از نقد خوبتون مثل همیشه استفاده کردم و آموختم.
کاش این برند تاکیدش رو در فازهای دوم و سوم هم روی همون کانسپت هیجان انگیز بودن میذاشت … به نظرم استفاده از چند شعار متعدد باعث شده تبلیغات این برند دم دستی و معمولی به نظر بیاد و از خاص بودنش کاسته شه … هر چند که اصلا نمی شه از حق گذشت که طرح ها حتی در فاز دوم که از حیوانات استفاده شده واقعا قوی و خلاقانه هستن.
باید اعتراف کنم با اینکه همیشه تبلیغات رو رصد می کنم و از همون اول هم تبلیغات نیسان رو دیده بودم اما اصلا متوجه اکران فاز سوم نشدم و شاید دلیلش همین ناموفق بودن پایان دادن به این مجموعه تبلیغات بوده …
با این حال این طرح ها رو به حق باید در دسته بهترین طرح های امسال قرار داد.
خانم کریم پور طرح ها خوب اما کمپین خوبی رو ندیدیم. وقتی که فاز سوم ان درک نشده …
سلام.
من یکی دو سالی میشه که از خوانندگان کافه بازاریابی هستم. شغلم هم بازاریابی هست و مربوط به امور تبلیغات نیست و به علت علاقه درونی که به مبحث تبلیغات دارم از خوانندگان پروپا قرص کافه بازاریابی هستم. توی این مدت یک چیزی رو فهمیدم از کافه بازاریابی و اون این هست که تمام تبلیغاتی که توسط مدیریت و یا اعضا و دوستان مدیریت این کافه مدیریت بشه در این سایت و کانال اون تبلیغ ستایش میشه و فقط از جنبه های مثبت به اون دیده میشه. و اکثر تبلیغاتی که توسط شرکتهای دیگه ای مدیریت و هدایت بشه فقط در این سایت و کانال تلگرامیتون ازش نقد میکنید و قسمت های ضعف رو بولد میکنید.
لطفا این نظر را در صحن علنی منتشر کنید تا دیگر دوستان هم نظرشان را بدهند. شاید من اشتباه میکنم.
“خواننده سایت” غزیز تلنگر خوبی بود. دوستان هم می توانند مشارکت کنند. ممنون می شم کمی هم در مورد شرکتهای طرف حساب ما هم بنویسید. شاید ناخواسته چنین جهت گیری اتفاق افتاده. بالاخره عملکرد ما هم نیازبه نقد دارد.. با این حال دوستان دیگر هم نظر دهند. (در ضمن تمام تلاشم این است که واژه نقد با واژه انتقاد هم معنا فرض نشود)
سلام دوست بزرگوار
به چند دلیل انتقاد شما را به سایت کافه مارکتینگ وارد نمی دانم:
۱- همانطور که شما هم می دانید و بارها از زبان جناب دکتر محمدیان هم شنیده ایم، بخش نظرات کافه در بسیاری از موارد، اگر از متن اصلی جذابتر و پربیننده تر نباشد، چیزی هم از آن کم ندارد. بنابراین به همان میزان که نویسنده متن، اهرم دفاع یا نقد از کمپینی را در اختیار دارد، خواننده نیز از آن بهره مند است. اگر شما نقد مذکور را بیش از حد سختگیرانه و گلشیری می دانید، در این بخش مشارکت کنید و جنبه های مثبت یا منفی ای را که نویسنده از آن غافل شده است را بیان کنید تا هم شرط انصاف را رعایت کنیم و هم سایر خوانندگان را با نظرات متفاوت آشنا کرده باشیم.
۲- اگر شما با پاراگراف اول موافق نیستید و نویسنده متن را به لحاظ تاثیرگذاری و جهت دهی به خوانندگان، بالاترو کاراتر از مشارکت کنندگان می دانید، نویسنده شوید و مطلب خود را برای انتشار به کافه بفرستید تا پس از بررسی، مطابق عرف و قانون کافه انتشار یابد.(این پیشنهاد صرفا نتیجه شناخت دورادورازدست اندر کاران کافه و ایمان به مناعت طبع آنها است وگرنه قصد دخالت یا تصمیم گیری به جای تصمیم گیرندگان کافه را ندارم).
۳- انتخاب شرکت همکار از میان خیل شرکتهای موجود، معمولا بر اساس نزدیکی دیدگاه، تفکر و روش کارآنها به هم است.بنابراین این که “بنده از شرکت های همکار خودم کمتر انتقاد می کنم “، یک گزاره منطقی است. چراکه زاویه دید ما تقریبا یکی یا حداقل نزدیک است.مسئولیت نقد من وآنها بردوش کسانی است که خارج از این دایره “ما” قرار دارند.
ممنون از حوصله دوستان
صرفا بگویم که بند دوم را کاملا تایید می کنم و پذیرای هر گونه نقد چارچوب دار و منصفانه ای هستیم.
هر مطلبی دیدگاه نویسنده اش است و نویسنده هم یک انسان با همه حواشی انسان بودن و عواطف و احساسات اش است!
مجتبی و محمود و مینا و سارا، ندارد. طبیعی است که وقتی چند بار در این مطلب بر اسم فردی که در آن آژانس کار می کند تاکید شده، مسائل فردی ای هم وجود دارد و این اصلا بد نیست. اتفاقا هم اینکه اسم افراد آورده می شود باعث می شود بهتر بفهمیم چه به چه است. به هرحال مطالب آقای مجتبی محمدیان از کانال ذهن ایشان بیرون آمده.
خواننده باید خودش با انتخاب چند کانال مختلف زیر و روی خبر را بفهمد. خواننده سایت (کامنت گذار) شما فقط اخبار دنیا را از یک کانال پی گیری می کنید؟ مثلا بین cnn یا شرق و fox یا وطن امروز هیچ احساس سوگیری و نزدیکی به جریانی/ طرزفکری/ افرادی نمی کنید؟
رسانه خنثی یعنی انسان خنثی، اصلا شدنی است؟ آیا این پاین انسانیت نیست که بدون عواطف و احساسات مثل یک آچار یا چکش عمل کند؟
بسیار عالی نوشتید
من یاد گرفتم
با سلام و احترام
ضمن تشکر از جناب آقایان محمدیان و دوستان که به بررسی مسائل و موردهای کاربردی روز در کشور می پردازند. بنظر بنده این کمپین قوتها و ضعفهایی داشت که از مهمترین قوتها تمایز در تیزینگ بود و از مهمترین ضعف عدم ارتباط میان اپنینگ و تیزینگ بود به گونه ای که به دیلیل نبود ارتباط ، بودجه و تلاشهای صورت گرفته در بخش تیزینگ را غیر اثربخش و ناکارامد کرد. از دیگر ضعف ها عدم استفاده موثر از ابزارهای دیگر رسانه ای یکپارچه دیگر بود.
سلام و روزبخیر
متشکرم از مجتبی عزیز برای انتخاب این کمپین که حداقل در بین تبلیغات امروزی هم حرف برای گفتن داره و هم میشه در موردش حرف زد. من هم فقط از نگاه یک نقاد نظرم رو میگم. این کمپین جذابیتهای خاصی داشت و دوستان هم از دیدگاه های متفاوت و مختلف به اونها اشاره داشتند اما اون مواردی که به نظر من میرسه دو موضوع اساسیه (حداقل به نظر شخصی خودم)
یکی اینکه جوک از جمله اتومبیلهایست که باید با دید سهراب سپهری وار بهش نگاه کرد و زیباییها و ویژگیهای خاص خودش رو دید، در نتیجه هرکسی شاید ازش خوشش نمیاد ولی کسانی که میپسندنش نظرشون نسبت به حالت عادی خیلی قویتره. پس این یه مزیت برای فروش میشه. برخی میگن واقعا زشت و مسخرس و برخی هم خیلی خوششون اومده. اینجاست که به نظرم به جای اینکه هدف کمپین تمرکز بر روی صفات پسندیده عمومی باشه مثل صفت اقتدار یا تمایز بر روی صفات خاصتری باید تمرکز بشه. شخصا فکر میکنم این یک محصول برای یک nich market و برای سلیقه خاصه. البته اشاره به اصالت نیسان رو کاملا میپسندم
دوم به نظر شخصیم شاید خیلی بهتر میبود که نیسان جوک دقیقا در همون تصاویر فاز ۲ و حتی ۱ بجای حیوانات قرار می گرفت. با توجه به زوایای مختلف فاز ۲ و ۱ فکر میکنم تصاویر متنوع و خوبی هم از زاویه های مختلف این اتومبیل خاص به مخاطبان عرضه میکرد. در آینده می شد عکسهای هیجان انگیزتری مثل تصویر فاز ۳ رو با خیال راحت تر ارائه کرد.
در کل به نماینده نیسان و آژانس کرگدن بخاطر جسارت و نوآوریشون تبریک میگم. به نظرم این تبلیغ در صنعت تبلیغات ایران یک قدم رو به جلو بود.
با سلام خدمت همگی
بسیار جالب بود مثل همیشه اما بولدترین قسمتی که متاسفانه علت این مشکلات هست همان بود که در متن اشاره شد “معمولا این کانسپت خودرو از سوی کمپانی ارایه می شود” و فقط ارائه میشود! این مورد در طراحی لوگو و سایر جنبه های بصری برندینگ هم کاملا محرز است…(البته در ایران)
متشکرم