نظرسنجی کافه بازاریابی در مورد کپی برداری در تبلیغات ایران// نظر قابل تامل یکی از کاربران در مورد کپی [چرا صاحب برند باید به جای یه کار کپی از بابت یک ایده ی بد پول بپردازه؟]

در ابتدا متذکر شوم صرف تقبیح موضوع کپی در تبلیغات چندان راهگشا نمی باشد. بارها در کافه بازاریابی به صورت جسته و گریخته به بحث “کپی در تبلیغات ایران” پرداختیم. موضوعی که به اعتقادم هم در حوزه کارشناسی، خوب باز نشده و هم نظرات و دیدگاهها معمولا تک بعدی است. یعنی کلا نظرات صرفا به تقبیح آن می پردازد و محیط حاکم بر تبلیغات را در نقد این پدیده وارد نمی کند. پدیده کپی پدیده ساده ای نیست. بزرگ ترین شرکتهای تبلیغاتی کشور به راحتی با ارایه نمونه تیزرهای خارجی به مشتری با عنوان Sample تبلیغاتی فرهنگ استفاده از نمونه های خارجی در تبلیغات را وارد دنیای تبلیغات کشور کرده اند. بارها هم قول داده بودیم که بالاخره یک بار یک بخش را به طور ویژه به این موضوع اختصاص می دهیم. تا اینکه چندی پیش در ذیل یکی از یادداشتهای کافه بازاریابی آقای با نام کاربری “احسان” نظر زیر را نوشتند که به نظرم صراحت لهجه ایشان ستودنی بود و موضوع را به زاویه جدیدی کشاندند.

 

۲۰۱۵-۰۵-۱۶_۱۳-۲۶-۵۳

 

حالا به نظر شما آیا کپی برداری از نمونه های خارجی در تبلیغات ایران را جایز می دانید؟ آیا تا به حال به علل کپی فکر کرده اید؟ آیا تمام تفصیر گردن شرکتهای تبلیغاتی است؟ آیا اصلا این موضوع برای مردم ( و نه جامعه تبلیغاتی) مهم است؟ ریشه های این پدیده را در چه می بینید؟

در این یادداشت انتظاری که می رود ان است تا ارایه دیدگاه با در نظر گرفتن ابعاد مختلف صورت گیرد. صرفا تقبیح موضوع کفایت نمی کند. قصد داریم تا در این یادداشت بررسی جامعی در این حوزه داشته باشیم؟ بعد از جمع آوری نظرات حمع بندی در قالب گزارش ارایه خواهد شد.

برای دستگرمی چند نمونه کپی در تبلیغات را با هم ببینیم (هرچند قبلا هم مورد اشاره قرار گرفته شده بود)


.
نمونه دیگر

و …

لوگوهای کپی
لوگوهای کپی

44 thoughts on “نظرسنجی کافه بازاریابی در مورد کپی برداری در تبلیغات ایران// نظر قابل تامل یکی از کاربران در مورد کپی [چرا صاحب برند باید به جای یه کار کپی از بابت یک ایده ی بد پول بپردازه؟]”

  1. موضوع بحث جالب است. یک پیشنهاد دارم. ما زیاد در مورد کپی بودن promotion و معایب و درست و یا نادرست بودن آن می گوییم. اما هیچ گاه به میزان کپی بودن ایده ها در product نمی پردازیم. بخصوص در محصولات fmcg. در حوزه محصول از ایده گرفته تا فرمولاسیون و بسته بندی کپی صورت می گیرد. من برداشتم کپی کاری بالای ۹۰ درصد در حوزه محصول است. این میزان از کپی کاری در محصول است که سبب می شود براحتی کپی بودن در تبلیغ مورد پذیزش قرار گیرد و …. ای کاش مطلبی در حوزه کپی بودن محصول و چرایی آن ارایه شود. پاسخ دلیل آن دلیل استقبال کارفرمایان از تبلیغ کپی است.

    1. جناب گنجوی سلام
      شاید جالب باشه بدونید که اساسا پافشاری من برای طرح این موضوع به اشاره به چنین مواردی بر می گردد و پرهیز از قضاوتهای یک طرفه که فقط ان را رد می کند.
      همین هفته پیش بود که با دوست خوبم اقای داورنیا در جلسه ای به این موضوع پرداختیم.برای ایشان خاطره ای تعریف کردم با این مضمون:
      از مدیری که در زمینه تولید شیرالات ساختمانی فعال بودن پرسیدم واحد طراحی محصول شما کجاست؟
      گفت واحد طراحی نداریم یه سفر خارجی می ریم چندتا شیر می اوریم و همون ها رو کپی می کنیم بعضی موقع ها هم تو اینترنت سرچ می کنیم و کپی می کنیم”
      به ایشان یعنی اقای داورنیا گفتم تولید کننده ای که جنسش کپی است تبلیغات کپی برایش اصلا مهم نیست و بیشتر خوشحالش می کند

  2. به نظر میرسه که موضوع کپی کردن داره تبدیل به یه سبک زندگی در بین جامعه ایرانی میشه، چه در تولید محصولات و ارائه خدمات و چه در لایه های زیرین رفتار مصرف کنندگان . و از طرفی موضوع کپی بودن طرحها و خدمات بعضی جاها عیانه و بعضی جاها نهان .
    دلایل متعددی میشه براش برشمرد که خودش جای بحث داره. هدف نهایی همه محصولات و سرویسهای ارائه شده افزایش کیفیت زندگیه ، خب با ایده های کپی هم ممکنه این اتفاق بیفته چه اشکالی پس هست؟ اشکال اینه که افراد بعد از کشف این که این ایده کپیه حس کاملا منفی نسبت به اون برند پیدا می کنند و هویت اون برند تحت تاثیر قرار می گیره .
    اگر کارفرما رو متوجه این موضوع کنیم که بعد از کشف کپی بودن این قضیه (این روزها اینترنت همه جا هست و سایتها و شبکه های اجتماعی هم سرشون درد میکنه برای کشف این کپی ها ) برندش حسابی تحت تاثیر قرار می گیره انوقت شاید حاضر بشه برای طرح ارژینال هزینه اون کارو بده !

    1. جناب شکرایی
      یه سوال کوچک برای اینکه بحث بهتر جلو برود.
      به نظر شما اینقدر که تبلیغات برای من و شما (به عنوان فعال حوزه تبلیغات) جدی است برای مردم هم جدی است؟
      یعنی مردم اساسا به این موضوعات فکر هم می کنند؟
      مصرف کننده ای که خودش برای افزایش جایگاه اجتماعی اش!!! چنس کپی می خرد و به جای اصل جا می زند واقعا نسبت به کپی در تبلیغات حساس است؟

      1. جناب محمدیان یه پیشنهادی به ذهنم رسید .چطوره یه تحقیق درست حسابی با نمونه بالا انجام بدیم ببینیم جواب این سوال شما چیه واقعا؟ اگر اصولا برای مردم مهم نیست پس این همه شرکت های تبلیغاتی برای چی خودشون به زحمت میندازن ؟ چرا کارفرماها میدن شرکتهای بزرگتر با هزینه بیشتر تبلیغشون میسازن؟اما اگر نتیجه مثبت بشه انوقت جواب این سوال میتونه خیلی سوالهای دیگه رو هم پاسخ بده

        1. جناب شکرانی
          ان شالله یه اسپانسر پیدا کنیم به نظر می شه همچین تحقیقی رو انجام داد. نتایجش خیلی می تونه راهگشا باشه.البته تا انجام این تحقیق مجبوریم به برداشتهای کلی و شهودی خودمون از بازار بسنده کنیم
          مردم ما وقتی می فهمن کسی در کار تبلیغات است کار او را پخش و چاپ تراکت تصور می کنند.
          مردم ما وقتی می فهمن کسی در کار بازاریابی است کار او را ویزیتوری تصور می کنند
          مردم ما وقتی به تبلیغات فکر می کنند که شهرداری طرح نگارخانه ای به وسعت یک شعر را برگزار می کند و انها را [به اصطلاح] از شر تبلیغات نجات می دهد.
          این نکته رو اضافه کنم که حدودا با تک تک شرکتها بزرگ تبلیغاتی ایران بارها جلسه داشته ام و کمپین های مختلف را برایم پرزنت کرده اند و البته انچنان هم خودشون رو به زحمت نمی اندازند.

  3. با عرض سلام و تشکر از جناب محمدیان بابت این نظر سنجی.
    چند علت به ذهنم رسید که با دوستان در میان می گذارم.
    آزاد بودن هر نوع کپی برداری و عدم پیگیری قانونی آن.
    ضعف سناریونویسی در امر تبلیغات یکی از ضعف های شرکت های تبلیغاتی می باشد.عادت به کپی کردن موجب ایجاد یک حس راحت طلبی می گردد. حال ذهن راحت طلب تیم تبلیغات چطور می تواند یک سناریوی قوی تبلیغاتی بنویسد.
    غرب زدگی برخی از مشتریان شرکت های تبلیغاتی باعث ترجیح طرح خارجی نسبت به ایرانی می شود. خارجیش بهتره!!!
    عدم خودباوری ایرانی.بالاخره کار باید از یک جا آغاز شود حتی اگر ضعیف باشد. با تجربه پختگی ایجاد می شود.
    قرار دادن بودجه اندک برای امر پرهزینه تبلیغات.
    با تشکر

    1. خانم میرزایی به نظرم حیلی بحث غرب زدگی نیست. دیدن تیزرها و تبلیغات خارجی امکان تجسم بهتری را به کارفرما می دهد.به نظرم دلایل دیگری را باید برای ان پیدا کرد. راستی فکر می کنید خارجی ها هم از روی دست هم کپی می کنند یا نه؟ 🙂

  4. به عنوان کارگردان پیام تلویزیونی به نظر من تا زمانی که کار کپی نتیجه بهتری میگیره از ایده نو استقبال کمتری میشه، در حال حاضر شرکت های تبلیغاتی تو خوب کپی زدن و تیزر خارجی خوب رو زودتر پیدا کردن دارن با هم رقابت میکنن !! این روال زمانی جا به جا میشه که ایده های نو نتیجه خروجیشون بهتر از سمپل ها در بیاد که این هم چند نکته داره.
    زمان و بودجه خیلی مهمه، اصولا روال رسیدن کار به اتاق فکر و ایده پردازی و تولید انقد طول میکشه که تیم ایده پردازی و تولید زمان کمی دارن که بخوان ایده جدید بدن، ضمن اینکه ایده نو هزینه و ریسک بالاتری داره، شرکت تبلیغاتی که زور زده کارفرمارو راضی به قرارداد بستن کرده این ریسک رو نمیکنه، و این نکته هم جا داره بگم که متاسفانه خیلی از کارفرمایان دید بصری خوبی ندارن و هزاری که طرح و استوری بورد رنگی براشون ببری نمیتونن تصویر سازی کنن، پس شرکت تبلیغاتی گاها مجبور یا تیزر خارجی نشون بده یا با ریسک خودش تیزر پیشنهاپی خودشو با هزینه خودش بسازه که حالا ایا قبول کنن یا نه، اما زمانی که کارفرما تیزر خارجی خوب ببینه همون لحظه هست که انگشتشو روی مانیتور میزاره و میگه این همونیه که میخوام….

    1. جناب حدادی عزیز پیش از این نیز در گروههای مختلف تلگرامی و وایبری از نظرات شما بهره بردم
      به اعتقادم حسارت و صداقت کلامت مثال زدنی است
      اینکه منتقد در کلامش نخواهد ادعای روشنفکری کند بسیار ستودنی است که من همواره در کلامت دیده ام
      گاهی دوستان انچنان در مورد این موضوع “موضع” می گیرند که با خودم می گم مگه جامعه تبلیغات ما چند نفره؟ مگه دویست سیصد نفر بیشتره؟ پس همه که مخالف کپی هستند پس “کی” داره کپی می کنه؟
      به طور مشخص همواره بعد از طرح این موضوع و ارایه نظرات روشنفکر مآبانه دوستان یاد این شعر می افتدم
      واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
      چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

      درود بر شما

      1. جناب محمدیان عزیز ، از لطف شما ممنونم
        من بعضی وقتها با خودم فکر میکنم، حتی اگه خیلی از ماها مدعی این باشیم که کپی کار بدیه و موضع بگیریم حتما تو خلوت خودمون گاها به خودمون میگیم که این فقط یک شعار هست!، من خودم به شخصه کپی کار کردم ولی دوست دارم کار یونیک هم انجام بدم که البته شکر خدا انجام هم دادم. لذتی که تو یونیک کار کردن هست چند برابر کپی هست البته بعضی وقتها کپی رو بهتر از اصلش زدن هم مزه ی خاص خودش رو داره، به هر حال امیدوارم بستر فراهم بشه و شاهد ایده های خلاق و از اون مهمتر اجرای خوب باشیم.
        سپاس

  5. سلام
    دوست دارم با یک سوال در این گفت و گو شرکت کنم . صنعت ما ، بازاریابی و تبلیغات ما از استاندارد جهانی چقدر فاصله داره ؟
    اگر واقعیت را ببینیم ، این فاصله بسیار زیاده !
    وقتی بپذیریم که این فاصله بسیار است ، ما نیاز داریم که این فاصله را به حداقل برسونیم . باید چه کار کنیم ؟
    با آزمون خطا حرکت کنیم ؟
    آموزش ببینیم ؟
    آموزش مسیر منطقی تری است ، آیا می تونیم قبول کنیم که کپی کردن (چه در تولید یک محصول و چه در تبلیغ و بازاریابی ) به نوعی یک آموزش غیر مستقیم و یک مسیر کم ریسکه ؟
    به نظر من کپی در جوامع در حال توسعه یک استراتژی درسته (تاریخ اقتصاد چین گواه این ادعای من است ) اما مشکل از اونجایی شروع میشه که ما عادت به کپی کردن بکنیم . ما در کپی کردن باید به دنبال کشف فرمول و روش باشیم و بعد از مدتی بتونیم دست به تولیدات منحصر به فرد بزنیم .
    کپی خوب ساختن خودش هنره ولی من معتقدم باید به همراه کپی مهندسی معکوس هم صورت بگیره تا رمز و راز یک اتفاق رو بتونیم کشف کنیم .

  6. سلام
    این روزا خیلی در رابطه با این مسئله در شبکه های اجتماعی مختلف و خود کافه می خونم. جسارتا حس میکنم این موضوع هم مثل سایر مواردی که یهو در ایران مطرح میشه و به سرعت فراگیر میشه و بعد از کمی سر وصداو با پیدا شدن موضوعی تازه فراموش میشه و دوباره همین جنجال ها برای موضوع دیگه ای مطرح میشه. البته با پتانسیلی که در کافه وجود داره فکر میکنم این مسئله بتونه یه تلنگر کوچیکی بزنه.
    با دقت در صحبت های دوستان فکر می کنم سه مورد در این بحث ها وجود داره:
    ۱٫ اشتباه در تعریف کپی برداری: در زمینه های مختلف صنعتی و هنری دو مبحث کپی برداری و ایده گرفتن وجود داره. بشر با دیدن پرندگان و حرکت اونها هواپیما رو اختراع کرد. صاحبان صنایع مختلف با اختراع یک وسیله دست به تولید اون به شیوه های مختلف زدن که اگر این طور نبود همه ما باید سوارماشینی می شدیم که سال ۱۸۸۶ برای اولین بار ساخته شده بود ، نقاش های با دیدن طبیعت به تصویر اون روی کاغذ و بوم دست زدن و مواردی از این قبیل که به نظر من این موارد ایده برداری هستند و لازم هست که برای خلق آثار جدید این کار حتمن صورت بگیره. اما اگر یک ناش ژاپنی عیننا کارهای ونگوگ رو اجرا کنه و یا مثلا تابلوی شب مهتابی رو با رنگ های متفاوتی اجرا کنه و به اسم خودش بزنه یا ایران خودرو بیاد ۲۰۶ و سایر محصولاتش رو با کمی دخل وتصور تبدیل کنه به خودرو رانا اونقته که کپی انجام شده
    ۲٫ بحث در رابطه با نیازهای مشتری و خواسته های اون: دوستان پیاپی در صحبت هاشون می گن که وقاتی مشتری کار کپی رو می پسنده و یا زمان کمه و بودجه پایینه چرا باید کپی نکرد؟ تا حدود زیادی با دوستان موافقم مخصوصا وقتی در شرایط بد بازار تبلیغات ایران آژانس ها مجبورن همه شرایط مشتری رو بپذیرن تا کار به آژانس دیگه ای سپرده نشه و با زمان کم نیروهاشون رو در فشار قرار میدن. شاید من هم جای دوستان گرافیت و تیزر ساز بودم همین کار رو می کردم! و این نداشتن سیستم و برنامه نه تنها در آژانس های تبلیغاتی بلکه دراکثر شرکت های ما بیداد میکنه! اما در رابطه با اینکه مشتری کار کپی رو می پسنده باید بگم خیلی با این توجیه مشکل دارم! ما بعنوان یک تبلیغاتچی وظیفه داریم سلیقه تبلیغاتی مشتریانمون رو بالا ببریم. قرار نیست به بازارمداری صرف بپردازیم و بازارسازی نکنیم! البته این امر مستلزم صرف وقت و هزینه زیادی هست. نیازمند داشتن چشم انداز برای بازارسازی در این حوزه هست که اکثرا این چشم انداز و یا بهتره بگم ماموریت رو برای خودمون متصور نیستیم. برای بالا بردن سلیقه مشتری اگه واقعا دغدغه مون هست باید برنامه داشته باشم. و راهکار اون خیلی سخت نیست.
    ۳٫ توجیه یا محکوم کردن کپی برداری
    صحبت کردن در این باره به نظرم فقط وقت تلف کردنه. ما فقط بلد ایراد بگیریم بدون اینکه راه حلی ارائه کنیم. دوستانی که با افتخار از کپی کردن حرف می زنن و یا ادعا دارن که کپی کردن خیلی زشته و گناه کبیره(که مطمئنن خودشون در این زمینه تجربه زیادی دارن) هر دو فقط حرف می زنن. کپی کردن هنر نیست، اما با در نظر گرفتن همه شرایطه که می تونیم راجع به کار یک فرد قضاوت کنیم.
    در نهایت اینکه سعی کنیم راه حل بدیم نالیدن دردی رو دوا نمیکنه .
    به قول دکتر شریعتی :
    من هرگز نمی نالم!
    قرنها نالیدن بس است… می خواهم فریاد بزنم
    اگر نتوانستم
    سکوت می کنم.
    در نهایت من به شدت اعتقاد دارم همه این مشکلات در صورتی کمرنگ میشه که ما در سازمانهامون دارای سیستم و برنامه باشیم.

    1. داره اتفاقات خوبی می افته و هدفم از این نوشته داره تامین میشه
      اینکه موضوع دارای زوایای متعدد است و صرف تقبیح اون درست نیست
      ممنون به نکات ارزنده ای اشاره کردید

  7. با سلام
    شاید خیلی از دیالوگ های فیلم” کپی برابر اصل” جناب کیارستمی اینجا به کمکمان بیاید.
    مثلا اینکه حتی مونالیزا هم کپی از روی یک انسان است پس نباید از روی کپی بودن یا اصل بودن ارزش گذاری کرد.
    (نقل به مضمون)
    منهم موافقم که کپی خوب بهتر از کار بد است. و چرخ را نباید دوباره اختراع کرد آنهم در زمانی که سرعت حرف اول را می زند و و وقتی ما اینهمه در تکنولوژی عقب هستیم باید بگردیم و ایده های خوب را “بومی” کنیم و به زبان و فرهنگ خودمان ترجمه کنیم. و تاکتیک را فدای تکنیک نکنیم . کپی کاری اگر در این راستا ( ایده گرفتن و ارتقای سطح کار)ارزنده است و اگر فقط در راستای انجام کار و کم کردن هزینه باشد و بومی سازیش به مفاهیم ضد ارزش مبدل شود باید که چشم پوشی شود.
    کپی کاری دو گونه است. آگاهانه و نا گاهانه : ۱- نا آگاهانه : خیلی وقتها طراح طرحی می زند که به زعم خودش از ذهن ناب خودش نشات گرفته ولی واقعا در دنیای امروز که در هجمه اطلاعات و تصاویر هستیم دیگر ذهن بکر و دست نخورده ای وجود ندارد. مگر اینکه طراح کاملا ایزوله بوده و از دنیا و وسایل ارتباط جمعی و یا به قول دوستی اسباب آخر زمان دور باشد.
    ۲: آگاهانه: ولی کپی کاری که آگاهی در آن دخیل باشد بسیار جای نقد دارد. چون این گرته برداری باید هم چهارچوب های کار اولیه را رعایت کرده باشد و هم اهداف کار ثانویه را مد نظر داشته باشد. و اگر در هر یک از این دو دسته خللی پیش آید نشان دهنده این است که گروه فقط فکر انجام کار به هر قیمتی بوده اند و نه تاثیر آن

  8. با سلام و وقت بخیر به همه اعضاء گروه(از نگاه من)
    تبلغات در کشور های جهان سوم و در حال پیشرفت بر اساس برند های اول که در جهان مطرح هستند و تبلیغ می کنند سنجیده میشه، و سبک کار کشور های جهان سوم وپیشرفته برای شناخت برند خودشون از برند های معروف کپی برداری می کنند، و البته همین اتفاق در کشور ما هم می افتاده، شرکت های که می خواهند به عنوان یک برند جایگاهی پیدا کنند، ازاز این روش(کپی برداری) تبلیغات مشابه استفاده می کنند، و این مطلب هم باید در نظر گرفت که اصل حسن نیت در کار تبلغات باید رعایت شود،چون برای هر تبلغی زحمت های زیادی کشیده می شود،و به راحتی یک شرکت تبلیغاتی که افراد شناخته شده بهره می برد از اعتماد دیگران سوء استفاده می کنند.(که برای اینجانب پیش امده)، البته در ایران از این اصل به یک صورت دیگه که فکر شو هم نمی کنند،استفاده میشه. با تشکر از موضوعی که انتخاب کرده اید.

    1. البته کسانی که کپی می کنند برای اینکه حسن نیتشون رو نشون بدند هم کپی می کنند که مبادا با یه ایده بد به برند مشتری لطمه بخوره
      🙂

  9. باسلام
    به نظر من همه این کپی برداری ها ازنبود یا کمبود خلاقیت دربین اکثر ماست.واین ریشه درآموزش های دوران کودکی ما داره .این آموزشها آنقدر کافی نبوده که مارو خلاق بار بیاره.خلاقیت درکشور ما خیلی جدی گرفته نمیشه. این درحالیه که برای توسعه ناچاریم ازانسانهای خلاق بهره بگیریم.برطبق آمارهای منتشر شده درصد خلاقیت درکشورهای مختلف به این صورته که ژاپن۳۶%اایالات متحده ۲۶% آلمان ۱۲% فرانسه ۱۱% انگلستان ۹% وبقیه کشورهای دنیا ۶% ازسهم خلاقیت رو دارا هستند.بطور کل باید قبول کنیم که خلاقیت ما زیرخط فقره.ماحتی درادارات خودمان قحطی خلاقیت داریم اگر به زندگی روزمره نگاه کنیم می بینیم که درادارات هم کارمندی ازسوی مدیر تشویق میشه که سرش تولاک خودش باشه آهسته بره و آهسته بیاد مسئو لیت هاشو انجام بده وهراز گاهی درتایید حرفهای مدیر هم نظر بده.این افراد برای بقای جا معه وسازمان مفیدند وافراد خوبی اند اماعالی نیستند.
    جامعه ما برای پیشرفت این روزها به انسانهای خلاق نیاز دارد. خلاق یعنی اینکه خودش طرح مسا له کند. برای مسئله پیش رو مطالعه کند آزمون و خطا کند وسرانجام راهی جدید،کاری نو،واقدامی بدیع انجام دهد.
    زندگان جاوید کسانی هستند که درطول زندگی درحد کمال کوشیده اند و چیزی خلق کرده باشند.
    خلاقانه زیستن شرط دینداری است.
    اگر خدا خلاق است ، که هست،
    پس خلاقیت شرط تقرب به اوست .
    خلاقیت شرط یگانگی با هستی است .
    خلاقیت شرط بودن است .
    کسی که خلاق نیست،
    هرگز وجود نداشته ونخواهد داشت.
    تفکر خلاق یعنی قبول این باور که انجام کارها به روال عادی خود،هیچ حسنی ندارد.
    والسلام.

    1. جناب مهدی عزیز
      سلام
      من کمی متفاوت با حضرتعالی فکر می کنم. اتفاقا معتقدم خلاقیت بی حد و مرز برای برخی از شغل ها، نه افراد، مضر است و برای برخی از شغل ها واجب.
      نظام آموزشی ما نامناسب بوده و همه این را پذیراییم اما باور کنیم همه مشکلات ما از آن سال های آموزش نظام آموزشی نبوده و نیست. خلاقیت نیاز به یادگیری دارد. خلاقیت آموختنی است. اما چند نفر را می شناسید که برای خلاقیت دست و پا بزنند؟ تعدادشان مطمئنا زیاد نیست. اما همین تعداد اندک باز در همین نظام آموزشی تحصیل کرده اند و در همین فضا آموخته اند.
      آن فرمایش حضرتعالی درباره درصد خلاقیت را متوجه نشدم. اگر لطف کنید و کمی اطلاعات بیشتر درباره آن گزارش بفرمایید سپاسگزار خواهم بود.

  10. سلام به دوستان خوب کافه بازاریابی
    به نظر من موضوع کپی برداری در تبلیغات رو باید از چند وجه بررسی کرد:
    اول اینکه ما عادت کردیم در خیلی از کارها و نه فقط تبلیغات به دنبال نمونه‌های خارجی بریم. چیزی که ازش به عنوان بنچ‌مارکینگ یا بهینه‌کاوی یاد می‌شه در فرهنگ علمی ما به صورت الگوبرداری تعریف شده در حالی که هدف از بنچ‌مارکینگ چیزی بیشتر از تقلید صرفه! بسیاری از وب‌سایت‌های خوش‌ساخت و قابل اعتنای ما از طریق بنچ‌مارکینگ طراحی شدن .. در مورد سایت خیلی از شرکت‌های تبلیغاتی این موضوع صادقه و در مورد محصولاتشون هم‌چنین.
    دوم باید دید روند برگزاری اتاق‌های فکر در شرکت‌های تبلیغاتی به چه شکله؟؟ به عنوان کسی که اندک تجربه ای در این زمینه دارم کاملا شاهد بودم که چنین فرآیندی فقط و فقط توسط تیم گرافیک شرکت اجرا شده و تیم خلاقیت هیچ نقشی در شکل‌گیری یک ایده نداشته … نتیجه هم این شده که گرافیست محترم با توجه به نظر شخصی و سلیقه خودش طرح کپی رو که به نظرش مناسب اومده برای کار انتخاب کرده!! واقعا دلم می‌خواد جواب این سوالو بدونم که چقدر در اتاق های فکر ما ایده‌پردازی و تحریک خلاقیت به شیوه صحیحش انجام می‌شه؟؟
    با این همه من فکر نمی کنم کپی‌کاری اون قدرها هم سیاه باشه … وقتی ایده خوبی برای معرفی یک برند هست که امتحانش رو پس داده، چرا دوباره موفقیتش رو امتحان نکنیم ؟؟ از همه مهم تر که مخاطب عام خیلی کم متوجه این کپی‌کاری‌ها میشه و در واقع نفس این موضوع برای ما که فعال جامعه بازاریابی و تبلیغات هستیم اهمیتش دو چندانه…
    من به شخصه معتقدم رسیدن به یک کار تبلیغی خوب از طریق برنامه‌ریزی، دقت و اجرای خوب مهم تر از استفاده مجدد از یک ایده خارجیه موفقه..
    شاید که از همین مسیر بیشتر یاد بگیریم و به ایده های اوریجینال هم دست پیدا کنیم.

  11. با سلام خدمت جناب محمدیان و سایر دوستان
    فکر کنم در نقل قولی که از یکی از دوستان در پست مربوطه داشتین….. چرا یک صاحب برند باید به جای یک کار کپی از یک ایده بد ایرانی استفاده کنه…. این فرض پنهان در دیدگاه وجود داره که ایده ایرانی بده البته نمی دونم این دیدگاه در چه بستری بیان شده و زیر چه پستی و در چه جوی از کامنت ها عنوان شده ولی نظر من اینه که لزوما ایده تبلیغات یا سناریو های ایرانی بد نیستن…. مطمئنم خود شما می تونید لیست بهتری از من ارائه بدید که در اون لیست بهترین و موندگارترین تبلیغاتی که در ایران ساخته شده رو معرفی می کنه…. سوال پرسیدین که :
    ۱- آیا کپی برداری از نمونه های خارجی در تبلیغات ایران را جایز می دانید؟ به نظرم اگه تبلیغات کپی برداری مناسبی از تبلیغات خارجی باشه و یه جورایی بومی شده باشه، مشکلی پیش نمی آید ( البته منظورم این نیست که تبلیغات تنها و فقط تنها کپی برداری شده باشن و ایده پردازی صورت نگیره)
    ۲- آیا تا به حال به علل کپی فکر کرده اید؟ بله… متاسفانه به طور مستقیم درگیر فرآیند ساخت تبلیغات از اول تا آخر نبودم ولی احساس می کنم که شاید علت کپی برداری تمایل به کاهش هزینه ساخت تبلیغات باشه که از اولین قسمتی که زده می شه، ایده پردازی و سناریو سازی باشه ( به شدت معتقدم که علت کپی برداری عدم وجود پتانسیل ایده پردازی در ایران نیست)
    ۳- آیا تمام تفصیر گردن شرکتهای تبلیغاتی است؟ اگر منظور از تقصیر همون میزان زیاد کپی برداری ها باشه…خیر… تمام تقصیرها گردن شرکت های تبلیغاتی نیست… دو بخش دیگه هم می تونن تو این زمینه به صورت مستقیم وغیر مستقیم مقصر باشن…. صاحبان برند و بازاریابان و چهره های شاخص در حوزه بازاریابی…. شاید برای خیلی از مشاوران بازاریابی هم پیش اومده باشه که علی رغم تلاشی که انجام می دن، صاحبان برند برخورد مناسبی ندارن… بگذریم از موارد نادر ولی اگه صاحب برندی تمایل به ادامه همکاری با مشاور بازاریاب رو نداشته باشه طیف گسترده ای از رفتارها رو از خودش نشون می ده تا هرجور شده به اصطلاح با مشاور مربوطه قطع همکاری کنه… در بهترین حالت هرچی مشاور می گه انجام نمی ده و مشاور وقتی خسته می شه و اعلام قطع همکاری می کنه دقیقا بعد از گذشت مدت زمان کمی صاحب برند همون کاری رو می گه که مشاوره گفته بود باید انجام می شد… از طرف دیگه مشاور ها هم که به نظرم بیشترین گناه رو در این موضوع دارن… هم باید از لحاظ تخصصی قوی تر باشن، هم دلسوز تر باشن و هم شهامت مواجه شدن و برخورد با این افت رو داشته باشن… حرکتی که کافه مارکتینگ انجام داد شاید بتونه با افزایش سطح آگاهی جلوی این افت رو تا حدودی بگیره
    ۴- آیا اصلا این موضوع برای مردم ( و نه جامعه تبلیغاتی) مهم است؟ به نظرم شاید اصلا بحث در مورد اهمیت این موضوع از نظر مردم درست نباشه!!! مهم اینه که بازاریابان و فعالان در حوزه بازاریابی وظیفه تخصصی خودشون رو انجام بدن و در حقیقت کار درست رو انجام بدن!! برگزاری رفراندوم عمومی برای هر موضوعی شاید کار درستی نیست…پس درست و غلط بودن این موضوع با تمایل مردم و اهمیت اون از نظر مردم در تناقضه… قطعا وسواسی که یک بازاریاب در خصوص تبلیغات داره یک فرد غیر متخصص در این زمینه نداره و شاید افراد عادی ریزه کاری هایی که افراد متخصص می بینن و عواقبی که در این افت می تونه وجود داشته باشه رو نمی تونن درک کنن (البته گویا متخصصین این امر هم به عواقب این افت توجه ندارن!)
    ۵- ریشه های این پدیده را در چه می بینید؟ شما خودتون با یک مثال خیلی خوب (تعریف خاطرتون برای آقای داورنیا) به خوبی نشون دادین ریشه های این پدیده رو… چطور می شه از شرکت هایی که تمایل به فعالیت بلند مدت رو ندارن انتظار تبلیغات مناسب رو داشت؟ چطور می شه از برخی آژانس های تبلیغاتی که ادعاشون از تخصصشون جلوتره انتظار تبلیغات مناسب رو داشت؟ و از همه مهمتر چطور می شه از بازاریابانی که دغدغه بازاریابی ندارن انتظار بستر سازی مناسب رو داشت؟
    در مجموع من با کمی چاشنی ایده آل نگری به موضوع!!! مقصر اصلی رو خودمون، یعنی مارکترها می دونم!! و معتقدم که بعد از مارکترها این آژانسهای تبلیغاتی هستن که می بایست به کپی برداری به عنوان یک آفت نگاه کنن نه یک میانبر…
    یک نقل قول از یکی از شاه های دوران قاجار هست که می گه ” ما همه چیزمون به هم می آد!!!!” …. شاید به قول دکتر الوانی و تفسیر از حرف ایشون، مشکل کپی برداری در تبلیغات ایران نیست بلکه مشکل جای دیگست!! که در صحنه تبلیغات خودش رو نشون می ده…
    با سپاس فراوان

    1. به خوب قول نسل امروز حرفاتون لایک داره
      جانانه و مبسوط نوشتید و تنها به قاضی نرفتید
      برام واقعا جای سواله که چرا در کافه بازاریابی که تا به حال چند بار این موضوع مطرح شده بود تا به امروز چنین نظراتی همه جانبه ارایه نشده بود
      البته تا قبل از این یادداشت است
      در این یادداشت به اعتقادم کمی همگی واقعی تر و بدون تعارف با موضوع برخورد کردیم
      سپاس

      1. خواهش می کنم جناب محمدیان
        مطمئنا پتانسیل کافه مارکتینگ خیلی بیشتر از این حرفاست….خاطرم هست که پاییز ۹۳ رتبه سایت در ایران ۱۲ هزار بود اما امروز ۷۴۴۳، ( هفته قبل ۷۵۰۰ بود) …. مطمئنم که جایگاه کافه بیشتر از این حرفاست
        http://www.alexa.com/siteinfo/http%3A%2F%2Fkafemarketing.com
        موفق باشید

        1. ممون جنب اسحاقی
          البته تعریف نباشه تا دو سه ماه پیش تا ۶۰۰۰ هم رسیدیم
          با این حال ما همیشه در تلایم در ذهن مخاطب رتبه خوبی داشته باشیم

          1. من واقعا به سختی می تونم بوسیله تلفن همراه با کافه بیشتر تعامل داشته باشم، (نمی دونم دیگران هم همینطورن یا فقط من اینطورم) از اونجایی که بیشتر مخاطبین افراد متخصص هستن و پرمشغله و شاید مثل منه غیر متخصص روشن کردن لپ تاپ واسشون یه مقدار سخت باشه!! با رفع اینجور مشکلات کوچیک که شاید علتش هاست و دامین باشه، خیلی خیلی رتبه کافه پایین تر می آد
            موفق باشد

  12. سلام
    من گمان می کنم بحث را بشود در ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار داد
    اول اینکه بررسی نمونه های خارجی بسیار مناسب است و مورد نیاز
    اما
    کپی صرف از یک ایده، حتی در رنگ لباس و کادربندی دوربین و…، بحث دیگری است.
    اما در همین کپی کاری صرف، همه تقصیرها بر گردن شرکت های تبلیغاتی نیست!
    به قول یکی از دوستان، شرکت های تبلیغاتی فرضا افتضاح کار کنند! مدیران چرا بابت این موارد پول پرداخت می کنند؟؟
    باید بپذیریم که یکی از دلائل بسیار مهم ایجاد چنین جوی، که تعداد کارهای عینا کپی در فضای تبلیغات ایران زیاد شده است، مدیران مسئول در شرکت ها هستند. آن ها هستند که پول دارند و باید شرکت های تبلیغاتی را هدایت کنند نه این که شرکت های تبلیغاتی کارفرما را هدایت کند!
    این عدم تجربه در این حوزه علمی باعث شده مقداری شرکت های تبلیغاتی تنبل بار بیایند! البته از طرفی باز همین مدیران عزیز می گذرارند دقیقه ۹۰! به شرکت های تبلیغاتی سفارش کار می دهند و تقاضا دارند شرکت دو روزه به آن ها تیزر فوق العاده و بفروش یا با تاکید بر برندینگ و… ارائه دهد. می بینید! باز هم نقش نامرئی مدیران اجرایی!
    حالا منصفانه بخواهیم نظر دهیم نمی توانیم به شرکت های تبلیغاتی، با این وضع بازار، بگوییم لطفا به اصول حرفه ای پایبند باشید و کار را نگیرید! نمی شود! باید این را پذیرفت
    البته این مورد را نمی توان به تمامی موارد کپی کاری بسط داد. برخی از ایده ها “عینا” کپی شده و این “عینا” کپی کردن اصلا مناسب نیست. شرکت های تبلیغاتی ما فراوان از اتاق های ایده و فکر و خلاقیت و نوآوری و از این دست کلمات شیک استفاده می کنند اما بعضا در عمل از همه آن اتاق های فکر، ایده های “عینا” کپی می بینیم. نوآوری، هر چند کم، در طی زمان یک شرکت را بزرگ می کند. نوآوری از نان شب هم برای دست اندرکاران این صنعت واجب تر است. االبته اگر مدیران اجازه دهند…

  13. با سلام به مجتبی محمدیان عزیز و دوستان و خوانندگان کافه مارکتینگ
    اول از همه خیلی ممنونم از مجتبی عزیز که بالاخره این بحث رو به جریان انداخت.
    به شخصه نظرم اینه که از چندین جهت باید به این موضوع نگاه کرد و البته که در آخر قضاوت برای اینکه یک اثر کپی بوده یا خیر گاهی اوقات کار مشکلیه.
    ابندا از منظر مردم عادی: به شخصه معتقدم مردم این موضوع براشون اهمیت چندانی نداره و خیلی روی عکس العملشون تاثیر نمیگذاره. شاید فقط به عنوان یک موضوع جالب چند ثانیه ای بهش فکر کنن. اصولا مردم ما آدم فراموشکاری هستن و خیلی زود همه چیز یادشون میره. اما این دلیل بر این نیست که به مخاطب نباید احترام گذاشت و ارزشهای جدیدی براش خلق نکرد. امیدوارم به این قضیه برسیم که خلق ارزش جدید و فراتر از انتظار برای مشتریان ثروت و اعتبار ما رو چندین برابر و صنایع رو شکوفا میکنه.
    در طرف دیگه سفارش دهندگان یا همون برندها هستند که در اکثر مواقع به این موضوع کپی و رونق گرفتنش دامن میزنن. وقتی در آخرین روزهای ددلاین لانچ تبلیغات برندشون تصمیم به سفارش دادن کار میگیرن، وقتی پافشاری میکنن برای اینکه طرحها و تبلیغاتشون شبیه فلان تبلیغ خارجی باشه، وقتی که مدیر تبلیغات یا روابط عمومی به واسطه دانش پایین در زمینه بازاریابی و تبلیغات و یا ترس از ریسک جواب ندادن تبلیغاتی که روی اون داره تصمیم گیری میکنه و رفتن آبرو اعتبارش به یک نمونه خارجی بسنده میکنه همه و همه مواردی هستند که منجر به این میشه که طراح یا آژانس تبلیغاتی اجبارا یا از روی ترجیح میره سراغ نمونه برداری از روی کارهای خارجی.
    آژانسهای تبلیغاتی و طراحان محترم هم طرف دیگر این ماجرا هستن. در حال حاضر هر روز رقابت در صحنه تبلیغات سخت تر و شدیدتر داره میشه. یکی از فاکتورهای موفقیت در این رقابت، زمان هست. وقتی کارفرما زمان زیادی برای ارائه ایده ها نمیده، بهترین راه حل استفاده از ایده های قبلا اجرا شدست. یا زمانی که آژانسها تمام سعیشون رو میکنن که هرچه سریعتر حتی شده ظرف یک روز یک پروپوزال قوی شامل ایده های متنوع ارائه کنن، به احتمال زیاد سریعترین راه بازهم اصلاحا benchmark نمونه های خارجیه و استفاده از ایده های اونهاست.
    مطمئنا یک ایده پرداز و طراح این شغل رو انتخاب کرده تا بتونه عنصر خلاقیت رو در خودش ارضا کنه اما هر روز داره این اپیدمی بیشتر میشه به دلایل متعدد. ایده پردازها اجبارا یا ترجیحا به واسطه زمان کم، ارائه کار متحیرکننده برای گرفتن قرارداد، رقابت، پایین آوردن ریسک مقبول واقع شدن و موارد دیگه رو به کپی برداری میارن.
    نکته جالب اینه که کپی برداری در برخی مواقع کاملا منظقی و معقول به حساب میاد.
    پس از همه این موارد اعتقاد شخصی من اینه که اگر آژانسی نمیخواد کار کپی انجام بده باید قدرت چانه زنیش رو ببره سمت گرفتن زمان از کارفرما تا زمان داشته باشه برای ایده پردازی درست. و از طرفی اگر کارفرما از این میترسه که کار کپی تحویلش بدن و نفهمه و بعدا صداش دربیاد باید یک فرد خبره رو در مقام مدیر تبلیغات یا روابط عمومی خودش بگذاره و به اندازه کافی بهش برسه تا به راحتی ارزشهای سازمانشو نادیده نگیره. و البته کارفرماها همه تصمیمات رو برای دقیقه نود نگذارن مثل زمانی که باید در فلان روز تبلیغات لانچ بشه ولی تازه تصمیم میگیرن با کدوم آژانس کار کنن.
    در آخر باید بگم همه ی تجربیات و چیزهایی که داریم در ایران و دنیا رصد میکنیم نشون میده که با کپی کاری شاید ما بتونیم قراردادی رو در این دنیای رقابتی تبلیغات ایران بدست بیاریم و یا به عنوان یک برند مطرح بازاربا اجازه اکران کار کپی برای مدتی توجه مشتریان رو جلب کنیم اما وقتی ایده ای نو و اثربخش به کار برده بشه، ارزشی فراتر از انتظار مشتریان خلق و ارائه بشه اونوقت ما سودی چند برابری و ماندگارتر خواهیم داشت. من فکر میکنم این مساله درست نمیشه تا زمانی که همه بخوایم عادت استفاده از کپی کردن کنار بگذاریم. خیلیا میگن چین موفق شده چون کپی بردار خیلی خوبیه و تونسته به سطح بالایی از اقتصاد جهانی برسه اما واقعا کشورهایی که ایده اولیه رو میزنن کجا و چین به عنوان کپی بردار اون ایده ها کجا

    1. جناب داور نیا ،ممنون از توضیحات آموزنده شما
      من یه نکته ای درباره پاراگراف اول نوشته شما دارم، قبول دارم که مردم ما فراموشکار هستند اما اخه مردم عادی محلی برای نشون دادن انتقاد و یا نظرشون نسبت به کپی بودن مثلا یک تبلیغ ندارند(برای مثال می تونند در اعتراض به کپی بودن یک فیلم به سینما نرند، یا سریالی رو نبینند و یا مجله ای رو نخرند اما تاثیر ندیدن تبلیغ رو با معیارهای دیگه ای باید سنجید) همچنین با گسترش شبکه های اجتماعی و نیاز انها به خوراک هر روزه، فقط کافیه تا یه چنین بحثی،( مثل کپی بودن تبلیغ یک برند معروف) بین گوشی ها بچرخه، مطمئن باشید تاثیری که روی تصویر ذهنی مردم از اون برند خواهد گذاشت غیر قابل انکاره، و ممکنه تا سالها اون برند رو تحت تاثیر خودش قرار بده،مثلا حتما کپی بودن تبلیغ بانک ملت از روی کلیپ جنیفر لوپز یادتونه که بین گوشی ها دست به دست می چرخید و بعد از اون بانک ملت تصمیم گرفت با تلاش فراوان تیزرهای خلاقانه ای بسازه که اون تصویر قبل رو از بین ببره

      1. سلام به جناب شکرانی عزیز
        من با شما موافقم ولی فراموشکاری مردم ما در عملشونه. شاید تصویر برند خراب بشه اما مردم بازهم خرید میکنن. البته به مقدار قابل توجهی در خریدشون تاثیر داره. در کل چیزی که من میخواستم بگم این بود که فعالان صنعت بازاریابی و تبلیغات باید خودشون کلاهشون رو بکنن قاضی. به قول شما بانک ملت اینکارو کرد، هزینشم پرداخت، نظارت خوبم گذاشت و دیدیم که نتیجش رو هم گرفته و حداقل الان در تبلیغات ایران جایگاه ویژه ای داره که با نوآور بودن، یونیک بودن، خاص و چشمگیر بودن به یادها میاد و بیم عامه مردم به احتمال قوی جایگاه ویژه ای در اذهان عمومی پیدا کرده.
        فعالان حوزه تبلیغات و بازاریابی و برندهای سفارش دهنده باید به چیزی بیشتر از یک تبلیغ برای فروش بیتشر فکر کنن

  14. با سلام
    ۱ – نوشتن تبلیغات و ملموس کردن آن برای سفارش دهنده به تبع کار مشکلیست مگر هزینه ای شود و نمونه کار ساخته شود که آیا مورد قبول واقع می شود یا خیر از طرفی با نشان دادن یک تبلیغ خارجی به سرعت می شود نظر سفارش دهنده را جلب کرد و جذاببیتی که تبلیغ دارد سفارش دهنده را سر ذوق می آورد .
    ۲ – زمانی نمی شود کار کپی برداری انجام داد که بیننده قبلا چنین تیزری را در برند دیگر دیده باشد با توجه به فضای رسانه ای که در کشور وجود دارد می شود گفت تنها افرادی که در صنعت تبلیغات کار می کنند از این موضوع خبر دارند و درصد خیلی کمی از بیننده شاید متوجه این موضوع شوند.
    ۳ – این کپی برداری ها تنها یک بار و دو بار نبوده و بارها دارد چنین عملی انجام می شود و جدا از هزینه ، زمان ، اعتماد سفارش دهنده و … این مورد رو هم تایید می کنه که اثربخشی هم داشته چه بسا بیشتر
    ۴ – به هر حال این واقعیت است که کپی برداری ضعف اتاق فکرها را نشان می دهند و گنجاندن مجموعه ای از ویژگی ها در تیزر با توجه به زمان ، خلاقیت و … بالایی می طلبد
    ۵ – دوستی هم در نظراتشون اشاره به فرهنگ کپی برداری کردند ، بله متاسفانه . وقتی سریالی در شبکه تلویزیونی داخلی پخش می شود که کاملا کپی برداری بوده این ذهنیت بیشتر تقویت می شود
    فکر می کنم هنر آژانسهای تبلیغاتی این است که از بین انبوه تبلیغات کدامیک را انتخاب کنند که با فرهنگ ما متناسب تر و اثرگذار تر باشد البته جنبه مزاح داشته
    فکر می کنم چیزی که واضح است با توجه به شرایط رقابتی ، آژانسی موفق تر خواهد بود که کارهای خلاقانه وبا کیفیت مختص به خود بیشتری ارائه دهد

  15. سلام
    ۱ – نوشتن تبلیغات و ملموس کردن آن برای سفارش دهنده به تبع کار مشکلیست مگر هزینه ای شود و نمونه کار ساخته شود که آیا مورد قبول واقع می شود یا خیر از طرفی با نشان دادن یک تبلیغ خارجی به سرعت می شود نظر سفارش دهنده را جلب کرد و جذاببیتی که تبلیغ دارد سفارش دهنده را سر ذوق می آورد .
    ۲ – زمانی نمی شود کار کپی برداری انجام داد که بیننده قبلا چنین تیزری را در برند دیگر دیده باشد با توجه به فضای رسانه ای که در کشور وجود دارد می شود گفت تنها افرادی که در صنعت تبلیغات کار می کنند از این موضوع خبر دارند و درصد خیلی کمی از بیننده شاید متوجه این موضوع شوند.
    ۳ – این کپی برداری ها تنها یک بار و دو بار نبوده و بارها دارد چنین عملی انجام می شود و جدا از هزینه ، زمان ، اعتماد سفارش دهنده و … این مورد رو هم تایید می کنه که اثربخشی هم داشته چه بسا بیشتر
    ۴ – به هر حال این واقعیت است که کپی برداری ضعف اتاق فکرها را نشان می دهند و گنجاندن مجموعه ای از ویژگی ها در تیزر با توجه به زمان ، خلاقیت و … بالایی می طلبد
    ۵ – دوستی هم در نظراتشون اشاره به فرهنگ کپی برداری کردند ، بله متاسفانه . وقتی سریالی در شبکه تلویزیونی داخلی پخش می شود که کاملا کپی برداری بوده این ذهنیت بیشتر تقویت می شود
    هنر آژانسهای تبلیغاتی این است که از بین انبوه تبلیغات کدامیک را انتخاب کنند که با فرهنگ ما متناسب تر و اثرگذار تر باشد البته جنبه مزاح داشته
    فکر می کنم چیزی که واضح است با توجه به شرایط رقابتی ، آژانسی موفق تر خواهد بود که کارهای خلاقانه وبا کیفیت مختص به خود بیشتری ارائه دهد

  16. دوست دارم یکم ریشه ای تر و عمیق تر به داستان نگاه کنیم . همون طوری که برخی دوستان اشاره کردن،ما ایرانی ها و اکثر کشورهای درحال توسعه تو خیلی زمینه ها از تبلیغ و طراحی محصول گرفته تا سبک زندگی و فرهنگ و … از زندگی غربی ها داریم به نوعی تقلید یا الگوبرداری می کنیم. دلیل عمدش هم باز برمی گرده به قدرت بازاریابی وحشتناکی کشورهای سرمایه دار که با استفاده از ایده و پیام قوی و همچنین رسانه های غول و قدر قدرتشون دنیارو تسخیر کردن.
    حال این سوال ابتدا مطرح میشه که ایا این تقلید یا الگوبرداری همه جانبه از صاحبان قدرت درسته یا نه؟
    ۱٫از یک منظر خوب ازونجایی که اونها به ذرص قاطع صدسالی از ما جلوترن و با تحقیقات و سعی و خطا به این درجه پیشرفت رسیدن، چندان بیراهه نیست که ازشون الگو بگیریم و یا تقلید کنیم.
    ۲٫ ولی از منظر دیگه ما باید خودمون دست به کار بشیم و با مطالعه فروان، زحمت زیاد و کار و کار و کار و باز هم مطاله فراوان، به درجه ای از ارزش افرینی برسیم
    ۳٫ منظر سوم هم میتونه دیدگاه ترکیبی داشته باشه.

  17. به عنوان کارگردان پیام تلویزیونی به نظر من تا زمانی که کار کپی نتیجه بهتری میگیره از ایده نو استقبال کمتری میشه، در حال حاضر شرکت های تبلیغاتی تو خوب کپی زدن و تیزر خارجی خوب رو زودتر پیدا کردن دارن با هم رقابت میکنن !! این روال زمانی جا به جا میشه که ایده های نو نتیجه خروجیشون بهتر از سمپل ها در بیاد که این هم چند نکته داره.
    زمان و بودجه خیلی مهمه، اصولا روال رسیدن کار به اتاق فکر و ایده پردازی و تولید انقد طول میکشه که تیم ایده پردازی و تولید زمان کمی دارن که بخوان ایده جدید بدن، ضمن اینکه ایده نو هزینه و ریسک بالاتری داره، شرکت تبلیغاتی که زور زده کارفرمارو راضی به قرارداد بستن کرده این ریسک رو نمیکنه، و این نکته هم جا داره بگم که متاسفانه خیلی از کارفرمایان دید بصری خوبی ندارن و هزاری که طرح و استوری بورد رنگی براشون ببری نمیتونن تصویر سازی کنن، پس شرکت تبلیغاتی گاها مجبور یا تیزر خارجی نشون بده یا با ریسک خودش تیزر پیشنهاپی خودشو با هزینه خودش بسازه که حالا ایا قبول کنن یا نه، اما زمانی که کارفرما تیزر خارجی خوب ببینه همون لحظه هست که انگشتشو روی مانیتور میزاره و میگه این همونیه که میخوام….
    ..
    ..
    .
    .
    (کپی برداری یک نظر خوب در کافه بازاریابی!!!!!!!!)

  18. با توجه به همه صحبت ها من فکر می کنم این مشکل رو بشه با کارفرما حل کرد. در جلسه توجیهی، می توان مزایا و معایب هر دو مدل را تشریح کرد و در نهایت در ریسک هر دو روش، کارفرما را شریک کرد

  19. با سلام به نظر من دو عامل کلی در کپی کردن موثر است
    ۱- شذت علاقه مردم به برند های غیر ایرانی و غربی
    ۲- هزینه کمتر کپی کردن نسبت به سایر روش هایی که نیازمند تحقیق و بررسی است
    به شخصه معتقدم که با وجود ضعف عمده برند های ایرانی در مقابل رقبای خارجی که در اکثر صنایع وجود دارد اما تفاوت ها توسط افرادی در جامعه به قدری بزرگنمایی شده اند که کالای ایرانی را در زمره بی کیفیت ترین کالاها برده است لذا در مورد جایز بودن کپی کردن در ایران فکر می کنم با وجود اینکه کپی برداری امری غیر قانونی و غیر اخلاقی است . اما عوامل فرهنگی و جمعیت شناختی در ایران راه دیگری را برای برخی از برند ها باقی نگذاشته و علت آن را نیز بیشتر در علاقه مردم و بخصوص افراد جوان جامعه به برند های خارجی می بینم تا جایی که ما مشاهده می کنیم نه تنها در تبلیغات بلکه در ساخت کالا هم این موضوع وجود دارد و در صنایع پوشاک برخی افراد اقدام به تولید و توزیع کالای خود با برند خارجی می کنند تا توان رقابت و کسب درآمد را داشته باشند یا اینکه ایتدا جایگاه خود را با کپی کردن مستحکم کرده و سپس به ایده پردازی بپردازند
    با تشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *