با کمی دقت، یکی از چیزهایی که با بررسی اطلاعات و واقعیت های بازار دستگیر یک کارشناس بازاریابی میشود این است که در بسیاری از موقعیت های خرید، رفتار واقعی خرید و انگیزه (یا گفتار پیش از خرید) بسیاری از خریداران در کشور متفاوت و حتی بعضی اوقات۱۸۰ درجه در جهت تضاد قرار دارند. شرکت های هوشمند نیز با دقت به این تفاوت در رفتار و گفتار، استراتژی تبلیغاتی و فروش خود را بهینهتر میکنند.
برای مثال چند روز پیش گزارش تحقیق بازاری را میخواندم که در صنعت لوازم خانگی تنظیم شده بود. نتیجه تحقیق نشان می داد که با اختلاف چندین درصدی مهمترین عامل مد نظر افراد برای خرید تلویزیون، کیفیت و اعتبار برند آن است. این در حالی بود که وقتی پس از دو ماه با همان افراد مصاحبه شده بود، برندی را خریداری کرده بودند که با آن برندهای با کیفیت و معتبری که پیشتر اعلام کرده بودن مغایرت داشت. با بررسی بیشتر موضوع متوجه میشویم که رفتار خرید افرا به سمت برندهایی سوق پیدا کرده که طی دوره مذکور با روش های مختلف جشنواره فروش ویژه تخفیفی داشته اند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که قیمت (یا به تعبیر دیگر، شکست قیمت) همچنان تعیین کننده ترین و شاید اصلیترین عامل برای جهت دهی به رفتار خرید مشتریان در این صنعت است. با تعمیم بیشتر این واقعیت به صنایع دیگر مانند صنعت مواد غذایی نیز این اصل صادق است. برای مثال کمپین تبلیغاتی قرعه کشی چای “محسن” نقش بارزی در تقاضا سازی برای این برند داشته است.
حال سوال اینجاست که برای تقاضا سازی برای یک برند، آیا تمرکز بر کمپین های فروش ویژه مطلوب ترین روش است یا خیر؟. اگر این طور است، و با توجه به این حقیقت که کمپین های فروش ویژه در کوتاه مدت باعث افزایش تقاضا میشود و در بلند مدت و با ادامه نیافتن کمپین، تقاضا دوباره افت پیدا میکند استراتژی تبلیغاتی و فروش بعدی برای ثابت نگهداشتن یا ایجاد تقاضای جدید چیست؟
برای مثال برای مدتی در رسانه ملی شاهد تیزر تبلیغات فروش ویژه محصولات مدیا بوده ایم. کمپینی که مسیر خود را به بیلبوردهای شهری و ایستگاه های مترو نیز باز کرد. جدای از مواردی که میتوان در مورد کیفیت ساخت و ایده پردازی المان های این کمپین مد نظر قرار داد، سوال اینجاست که با حضور برندهای قدرتمند خارجی و داخلی در این بازار آیا این کمپین توانسته تا حد قابل قبول برای این برند چینی تقاضا ساز باشد.
اگر اشتباه نکنم، برای اولین بار محصولات مدیا با تگ لاین “بزرگترین تولیدکننده لوازم خانگی دنیا” توسط نماینده انحصاری آن (فرسان) در بازار ایران رونمایی با کمک ابزارهای تبلیغات محیطی رونمایی شد. پس از آن عمده کمپین های اجرا شده، برای برند مدیا رنگ و جنس جشنواره فروش داشته اند. شما چه دیدی به این برند و کمپین های آن دارید؟. آیا آنها را میپسندید؟
آقای حسینی ممنون از مطلبتون . به نظرم در پایان نظرات این قسمت شما یک جمع بندی بفرمایید
مدیا را اولین بار با تبلیغات اینورتور شناختم
به لحظا شخصی احساس می کن یک برند متوسط و پایین تر از سامسونگ است و البته تا قبل از تبلیغات اخیرش گمان می کردم خارجی باشد
اما با شروع تبلیغات در فصل جدید کاریش کلا تصویر ذهنی من تغییر کرد و ان را یک برند دنباله رو می بینم که همگام با شیوه های رایج فروش سیم ارت و شارژ در پی چلب مشتری است بدون اینکه برند ریشه داری داشته باشد و زبان ارتباطی خود را پیدا کرده باشد. اگر برند مثل سامسونگ جایزه می دهد زبان ان هم در حد پوزیشن برند محترم و شیک است اما رفتن به سراغ زبان تبلیغاتی مثل فروشندگان سس و رب گوجه از سوی مدیا کمی اشتباه است
قصد تعریف و تمجدی ندارم، اما نگاه و دید شما همیشه تخصصی و جون دار بوده.
قصد داشتم که مطلب را بدون جهت دهی خاصی بنویسم که دوستان آزادانه نظر بدهند و بر اساس برآیند نظرات در قالب مطلب جمع بندی، به نقد آن بپردازم. ولی خوب مث اینکه این مطلب نتونسه مخاطب قلم به دست جذب کنه. به نظر بهتر تا ۳۰ دیدگاه مستقل منتظر بمونم.
نکته مهمی که مخواستم اتشاره کنم، شما به درستی متذکر شدید و اون اینکه تگ لاینی مثل “پول جارو کنید” برای یک برند در صنعت لوازم خانگی که ماهیت مصرفی لوکس دارند، مناسب نیست
با سلام خدمت جناب حسینی و دیگر عزیزان
البته تا جایی که بنده حقیر بعد از چند صباح ولگردی بی حاصل در بازار لوازم خانگی اطلاع دارم عنوان “بزرگترین ” تولید کننده جهان در بحث لوازم خانگی در اختیار برند “ویرپول” امریکاست. هرچند که هولدینگ عظیم ” کی. دی. میدیا” را در حال بازی کردن بین رتبه دوم تا چهارم می بینیم!
با این حال در بزرگی و عظمت این برند شکی نیست. تا جایی که به اصطلاح عامیانه خودمان نقش “کارخانه مادر” را هم در ساخت بسیاری از برندهای معروف یدک می کشد. چیزی مثل هلدینگ “پاکشوما” در ایران.
پاکشوما تولید کننده لباسشوییهای پاکشوما، کرال، کروپس، زیرووات، ال جی (!!!) و … در کشورمان می باشد.
به اعتقاد بنده شاید به راحتی بشود گفت بیشترین و بالاترین حجم دورریز هزینه تبلیغات در کشورمان متعلق به برندهای لوازم خانگی است. بقول جناب محمدیان رفتن به سراغ تبلیغات به سبک سس و رب گوجه فرنگی برای این حوزه تخصصی، درنهایت عایدی چندانی نخواهد داشت.
خیلی ساده عرض کنم:
مدیا و مدیاها و بطورکلی هر برند لوازم خانگی تبلیغات سنگینی را انجام می دهد و مصرف کننده هم بر اساس همان تبلیغات به قصد خرید مثلاً جاروبرقی به بازار می رود. اما در داخل فروشگاه، ورق بر می گردد و تعیین کننده نهایی خرید توسط مصرف کننده، شخص مغازه دار است!! (چه بخواهیم چه نخواهیم این یک واقعیت است)
اینجاست که تفاوت بین شرکتهایی که بودجه های کلان برای تبلیغات محیطی خرج کرده اند با برندهای هوشمندی که بخش اعظم هزینه تبلیغاتشان را بر روی پروموشن ها زوم کرده اند مشخص می شود.
قبلا هم در کافه عرض کرده ام چند سال قبل یک مدل جاروبرقی نه چندان با کیفیت به مدد همین پروموشن سنگینی که توسط شرکت برای مغازه دار تعیین شده بود دارای بالاترین فروش کشور گردید و چه بسیار افرادی که با توضیحات فروشنده، با خوشحالی از انتخاب اصلح آن را خریدند.
تصحیح غلط املایی:
با عرض پوزش هولدینگ “جی دی میدیا” صحیح است
سلام جناب حسینی
مرسی از مطلب خوب شما.
من تبلیغات برند میدیا رو بارها و بارها در مترو دیده بودم و راستش همیشه اولین مشکلی که داشتم نام این برند بود که اصلا ویژگی های یک برند لوازم خانگی رو در ذهن تداعی نمی کرد … یعنی چندین بار از خودم پرسیدم چرا باید نام یک برند لوازم خانگی میدیا باشه ؟؟
خصوصا که این نام در زبان انگلیسی معنای خاص خودش رو داره!!
فکر می کنم به طور همزمان تبلیغاتی هم برای یک برند لوازم آرایشی با همین نام دیده بودم که باعث شد شبهه بیشتری برام ایجاد بشه.
به طور کلی فکر می کنم این برند هنوز به لحاظ المان های برندینگ و هویت سازی برای خودش مشکلات زیادی داره.
جدای اینکه در تبلیغات این برند و استراتژی که برای تقاضاسازی در پیش گرفته خلاقیت زیادی نمی بینم فکر می کنم برای اینکه بتونیم بهتر در مورد اثربخشی این کمپین بر روی فروش محصولات قضاوت کنیم باید اطلاعات بیشتری در دست داشته باشیم … مثلا باید دید میدیا داره محصولاتش رو با چه قیمتی در مقایسه با رقبای ایرانی و خارجی خودش عرضه می کنه؟؟ کیفیت محصولات چطوره؟ خدمات پس از فروش به چه نحوی ارائه میشه و رضایت مندی مشتریان در چه اندازه ای هست؟؟
تاکید روی اینکه کدهای محصولات فقط و فقط باید در مدت زمان جشنواره ارسال بشن هم به نظر بسیار غیرضروری میاد … چون واضحه که این کدها بعد از زمان جشنواره استفاده ای نخواهند داشت بنابراین تاکید بر روی چنین نکته ای چیزی به تبلیغ اضافه نمی کنه و مزیتی برای برند خلق نمی کنه.
شاید اگه این برند تسهیلات ویژه ای رو غیر از جشنواره برای خرید زوج های جوان ایجاد می کرد و با تمرکز روی این قشر خاص (همون طور که در تیزر هم شاهد هستیم) به ترویج می پرداخت می تونست کمپین جذاب تری و حداقل متفاوت تری ارائه کنه.
یه نکته ای در کامنت قبلی جا موند اون هم اینکه با وجود اینکه نام این برند دیکته متفاوتی با کلمه media به معنی رسانه داره … ولی به لحاظ آوایی و بصری همون تصویر و معنی رو در ذهن مخاطب ایجاد می کنه.
همچنین دقت در شعارهای این برند نشون میده که میدیا هنوز برای خودش شخصیت منسجم و یکپارچه ای خلق نکرده .. یک جا گفته شده midea, your idea … و یه جا دیگه گفته شده complete your kitchen … که این دومی داره به سبد محصول هم کم لطفی می کنه … چون به هر حال جاروبرقی جزو وسایل آشپزخانه نیست.
در ضمن به نظرم انتخاب رنگ زرد برای خوردروهای ۲۰۶ یکم بی سلیقگیه .. حتی اگه منظور اشاره به سکه های طلا بوده باشه باز هم باعث شده تا ۲۰۶ ها شبیه تاکسی به نظر برسن …
میدیا می تونست نوآوریش رو با ارایه خدمات خاص تر و متفاوت تری به مشتری ارایه کنه … مثلا تشویق دخترهای جوان به اینکه تمام لوازم آشپزخانه و خانگی جهیزیه اشون رو از یک برند با قیمت مناسب تر از برندهای رقیب بخرن و علاوه براین که ظاهر آشپزخانه شون رو یکپارچه کنن از تخفیفات بعدی برند هم برخوردار بشن .. به نظرم بجای دنباله روی و تقلید از پروموشن های تکراری کمی شناخت و درک مخاطب و ارایه راهکار برای حل مشکلات اون می تونست اثربخش تر باشه.
سلام خانم کریم پور
قبل از هرچیز تبریک بنده را بابت انتخاب درست پین تا پین پذیرا باشید.
در تایید فرمایش شما متاسفانه چندسال قبل تلفظ فارسی این برند همانند نحوه نگارش آن “میده آ” درحال فراگیر شدن بود که خوشبختانه اکنون بسیار کمتر شده است.
در مورد تقسیم بندی بندی هم با شما موافقم. اینکه جاروبرقی، اتو، پنکه، بخاری برقی و … چه ارتباطی با آشپزخانه منزل دارند را باید از مدیران صنعت “لوازم خانگی برقی کوچک” پرسید که چه اصراری بر نامگذاری “لوازم آشپزخانه” بر روی این گروه محصولات داشته اند!
ضمناً خواهشمندم این جمله را هم از بنده به عنوان برگ سبزی تحفه درویش بپذیرید:
معمولاً انتخاب لوازم منزل و جهیزیه از یک برند خاص، کاری حرفه ای محسوب نمی گردد!
آقای جاوید
ممنونم از تائید و نکات آموزنده شما …
فکر می کنم دلیل نهفته در جمله آخر شما رو می فهمم .. معمولا همه محصولات لوازم خانگی یک برند از یک کیفیت برخوردار نیستن و مثلا ممکنه کیفیت یک قلم خیلی خوب باشه و یه آیتم دیگه کیفیت پائینی داشته باشه.
ار اینکه این نکته رو متذکر شدید ممنونم.
من با توجه به پیش زمینه ذهنی خودم از این برند و نظرات سایر دوستان یه سری نکات به ذهنم رسید که سعی می کنم بطور خلاصه عرض کنم:
۱- فکر می کنم تو حوزه لوازم خانگی بتونیم برندها را از نظر اکثریت مردم و بصورت سنتی تو سه حوزه دسته بندی کنیم :
A-برندهایی با محصولات با کیفیت بالا ، نسبتا لوکس و با قیمت بالا که لزوما یک برند برای تمام کالاها دارای این ویژگی نیست ( مثلا سونی برای تلویزیون – بوش برای یخچال و … دارای این ویژگی هستند-البته تو این حوزه خانم ها صاحب نظرتر هستند:) ) و اکثر این برندها متعلق به آمریکا ، اروپای غربی و ژاپن هستند
B- برندهایی با محصولات با کیفیت متوسط ، قیمت متوسط و ظاهر شیک که اکثرا متعلق به کشور کره و بعضا چین هستند
C- برندهای بسیار متنوع و ناشناخته چینی که هیچکونه اصل و نسبی از آنها در دست نیست و معلوم نیست که سفارش بازرگانان خودمون هستند یا یک برند مستقل داره تولید کننده آنها است
(با توجه به مبحث محصولات ایرانی را در این دسته بندی وارد نکردم – که خودشون می تونن تو دسته های مختلف وارد شوند)
۲- من هیچوقت به برند مدیا احساس خوبی نداشتم. و با توجه به تبلیغات پراکنده ای که دیده بودم و مخصوصا لگو و سایر المان های بصری که استفاده می کنه همیشه تصویر یک برند فیک و غیر اصیل به ذهنم متبادر می شد-میشه- که با کیفیت و منشا نامعلوم بصورت فله ای از چین وارد میشه _ و الان از اینکه می شنوم دوستان می گن این شرکت یکی از بزرگترین تولیدکنندگان لوازم خانگی در دنیاست شوکه شدم و به ظلم بزرگی فکر می کنم که این برند در حق خودش کرده!!
۳- این شرکت در صورتی میتونست از برپایی کمپین با پروموشن های قیمتی به خریدار نفع ببره که ابتدا خودش را توحوزه B که شامل شرکت هایی مثل سامسونگ و ال جی است تثبیت کرده و سپس با قیمت های پایین تر از اونا به جذب مشتری می پرداخت _که من فکر نمی کنم اکثریت مردم این برند را تو در سطح سامسونگ و ال جی بدونن وبراستی مگه برند چیزی جز همین تصویر ذهنی مشتری از نام شرکت حساب میشه-
۴- اگه بعنوان پیش فرض در نظر بگیریم که هدف اصلی این برند فعالیت و حضور بلند مدت در بازار ایرانه و هدف سطح بعد افزایش فروش بوده ، میشه گفت این کمپین به خطا رفته. بهتر بود که این برند ابتدا نام خودش رو بعنوان یک برند معتبر و ریشه دار و با کیفیت قابل قبول و پذیرفته شده در دنیا مطرح می کرد و پس از شکل دادن این تصویر ذهنی ، به سراغ افزایش سطح فروش با در نظر گرفتن ترفیعات برای خریدار یا کانال توزیع می رفت -هرچند که باید در نظر داشت در شرایط رکود خیلی مواقع اهداف شرکت ها به بقا تنزل پیدا می کنه و هیچ راهی جز فروش و دریافت نقدینگی باقی نمی مونه –
۵- در تحیلیل فوق مجبور به ساده سازی های غیر علمی شدم (مانند نحوه دسته بندی برندهای لوازم خانگی و … ) و همچنین حذف برخی پارامترهای تاثیر گذار که با توجه به نوع بحث و کامنت گذاشتن اجتناب ناپذیر بود و تا همین الان هم بیش از حدزیاده گویی کردم و از دوستان معذرت میخواهم
موفق باشید