مطلبی به قلم فاطمه زرگران
با تبلیغات وحشتناک و چندش آور آشنایی دارید؟ تبلیغات وحشتناک در ایران جایی ندارند همان گونه که فیلم های وحشتناک و دلهره آور جایی ندارند. فکر می کنم فیلم خوابگاه دختران جزو وحشتناک ترین فیلم های ایران حساب می شود و احتمالا تبلیغ های آرمیتا جزو وحشتناک ترین تبلیغات ایران. در حال نوشتن مطلبی البته از مراجع لاتین درباره این موضع بودم که به تبلیغ زیر برخورد کردم. کورکودیلی که یک زن را می بلعد!!!
.
.
در این تبلیغ که به شیوه ویدئو خانگی تهیه شده، اینقدر فضا عادی است که اگر صحنه آخر و نشان دادن کیف مربوطه از آن حذف شود، فکرش را هم نمی کنیم که این تبلیغ است!!!
البته باید اضافه کنم که وحشتناک بودن و دلهره آور بودن و در نهایت چندش آور بودن سه معنای مختلف و سه درجه متفاوت دارند که این تبلیغ بلعیده شدن خانمی توسط کرکودیل جزو دسته های تاحدی چندش آور است. چون قبل از آن دلهره ای نداریم و بعدش هم که کیف رو نشان می دهد و غیره. البته اینکه این کیف چقدر مورد محبوبیت آقایون قرار بگیرد که به خانمهایشان هدیه بدهند، خودش این تبلیغ را به طنز نیز در می آورد و شما از تبلیغات دهان به دهان و استفاده معکوس از شعارها و تصاویر تبلیغاتی به خوبی آگاه هستید.
.
پاورقی: نظر شما در مورد تبلیغات این چنینی چیست و اگر در مورد تبلیغات ایرانی نظری دارید، دیدگاه شما من را به نوشتن مطلب اختصاصی ام در این باره کمک خواهد کرد.
.
.
.
.
با سلام
خیلی ممنون از مطلبتون راستش چند روز پیش این تیزر رو تو گوشی موبایل یکی از دوستان دیدیم ولی قسمت اخر را که کیف را نشان میدهد را حذف کرده یودند و کلی بحث میکردیم که این واقعیت ندارد. این گونه تبلیغ را به کل نمیتوان رد کرد ولی باید خیلی محتاط با توجه به نوع محصول و بازار هدف استفاده کرد مثلا اگر محصول ما بازار هدفش کودکان باشد مشخصا ناکارامد است . ولی در حالت کلی بنظر بنده این گونه تبلیغ اگر در ایران استفاده نشود بهتر است.
تشکر آقای اصلانی
منم اولین بار این تبلیغ رو به صورت یک کلیپ بدون صحنه آخرش دیدم و تقریبا از روی حرکت تعریف شده کروکودیل می شه فهمید که واقعی نیست.
شما که این تبلیغات رو رد نمی کنید، چرا ترجیح می دهید که در ایران استفاده نشود؟ مگر ما فیلم های وحشتناک رو آن هم به زبان اصلی (که دیگه ما را به پیک وحشت و سکته قلبی برسونه) نمی بینیم؟؟؟
بعنوان مثال، اگر برای مصرف قلیان و سیگار تبلیغ وحشتناک درست کنیم هم خوب نیست؟!!
یا مثل این تبلیغ:
ممنون آقای حسینی
با درود
فکر می کنم با توجه به اینکه این تبلیغ در ایران انجام نگرفته است ؛ اولین نوع از این تبلیغ باعث جلب توجه مخاطب می گردد و می تواند یک استراتزی بسیار مناسب برای یک شرکت جدید باشد که می خواهد به سرعت در ذهن مصرف کننده جای بگیرد .
تشکر آقای قانعی
منم موافق اول بودن هستم
به نظرم خوابگاه دختران فقط به خاطر اول بودنش توی ذهن ما نشسته است
ممنون می شم نظر آقای اصلانی را در مورد عدم استفاده از این تبلیغات در ایران، با ادله خودتون تعدیل کنید.
خانم زرگران من یه نکته غیر مرتبط بگم بازیگر نقش مرد خوابگاه دختران همسایه بنده بود و من وایشان با هم سلام علیک داریم فردای روزی که فیلم را دیدیم خانم بنده با ایشان تو آسانسور مواجه شد وبه من میگفت داشتم سکته میکردم
تشکر آقای دلیری
البته نکته ای که وجود داره در فیلم های ترسناک “ایرانی” اکثرا از مرد ها برای ترساندن استفاده می شود که این خودش جای بحث دارد.
مثلا در فیلم پستجی سه بار در نی زند از کاراکتر کودکی یک مرد روانی استفاده شده بود.
یا فیلم های ضد آقایونی که خانم میلانی تهیه می کردند و …
که در فیلم های امریکایی بیشتر خانم ها و بچه ها نقش های ترسناک را بازی می کنند.
بستگی به بازار هدف هم داره
شاید قشر سنتی جامعه با این نوع تبلیغ ارتباط برقرار نکنند اما برای محصولاتی که جامعه جوان رو مد نظر قرار میده به نظرم قابل پذیرش خواهد بود و حداقل هدف به خاطر سپاری محصول رو به نحو احسنت انجام میده ؛ مخصوصا تبلیغی که پیشرو باشه و اولین در نوع خودش نظرها رو به خودش جلب می کنه .
با سلام و عرض ادب
حقیقتا تبلیغ ویژه ای بود و به خوبی از جاذبه ترس در آن استفاده شده بود ولی بکارگیری این سطح از جاذبه ترس و وحشت (و به تعبیر رسانه ای ها، به نوعی نمایش عریان خشونت) هرچند ممکن است موجب به نحو گسترده ای شکل گیری تبلیغات دهان به دهان شود، ولی پخش آن در رسانه های عمومی (با ترکیب مختلفی از مخاطبان مسن، جوان، کودک، بیمار و …) با بازخورد چندان مثبتی مواجه نخواهد شد. به بیان دیگر شاید آگاهی از برند به سطح فوق العاده ای افزایش پیدا کند و لی این آگاهی از برند لزوما منجر به موفقیت محصول/ برند در بازار نخواهد شد .
بالعکس، تبلیغاتی برپایه سبک زندگی، طنزهای خفیف و یا انتقال مفاهیم انسانی (نظیر نیکی به همنوع، رعایت حال و احترام به پدر و مادر، دعوت به رعایت قوانین (در چارچوب های غیرشعاری)) و … که اتفاقا نمونه های خوبی رو از این تیپ تبلیغات در رسانه ها شاهد بودیم و اثرات خوبی رو نیز به همراه داشتند، به شدت با ذائقه مخاطبان ایرانی از هر نوع (با کمی احتیاط) تناسب داشته و تاثیرگذاری بیشتری رو (البته در صورتی که تناسب معناداری بین محصول و یا پیام مورد نظر با تبلیغ برقرار شود) به همراه خواهند داشت …
در نهایت استفاده از این نوع تبلیغات رو رد نمی کنم، ولی شاید رسانه های خصوصی تر، غیررسمی تر و انتخاب شده تر برای انتشار این تیپ تبلیغات گزینه های مناسب تری باشند …
تشکر جناب قاضی مقدم
شما تمام آن چیزی که باید در این مورد متذکر می شد به خوبی و با بهترین جملات بیان کردید.
من هم رسانه های غیر رسمی را برای نخستین کارها با این تم ترجیح می دهم.
اما آیا شما فقدان عنصر هیجان در تبلیغات امروزی رو احساس نمی کنید؟
اگر به سیر تکاملی یا تحولی سینمای ایران توجه کنید، تا قبل از موفقیت فیلم هایی مثل درباره الی یا جدایی نادر از سیمین و چند فیلم دیگر، تکیه به طنز و فیلم های با تم آموزشی مستقیم، منجر به بسته شدن بسیاری از سینماها شد. ا
ین اتفاق برای تبلیغات هم خواهد افتاد مگر اینکه تبلیغات ما اجزای دیگری را در خود ایجاد کنند و به درجه ای برسند که ما هم “اسکار” تبلیغاتی داشته باشم.
سرکار خانم زرگران
با سلام و ضمن تشکر از حسن توجه شما،
در مورد یکنواختی تبلیغات حق با شماست و روند حاکم بر تبلیغات فعلی (صرفنظر از همه کپی برداری های حتی استادانه) تا حدودی از تم و پس زمینه یکسانی برخورداره. اتفاقا در مورد هیجان هم با شما موافقم و معتقدم این عوامل همگی بر روی جلب توجه بیشتر مخاطب تاثیرات بسزایی دارند و ابزارهای مناسبی برای انتقال پیام اند.
با فرمایش شما در مورد ضرورت تغییر فعالانه ذائقه مخاطبان تبلیغات هم به شدت موافقم و این رو هم از وظایف دست اندرکاران حوزه تبلیغات و بازاریابی می دونم ولی سوال اینجاست که اصولا چه جور تغییری؟ (آن هم در شرایطی که قید و بست های متعددی در فعالیت های تبلیغاتی حاکم است که خلاقیت را تا حدود زیادی محدود می کند) و سوال دیگر این که چه کسب و کارهایی برای شروع انتخاب شوند؟ پاسخ شاید افزودن هیجان (نه از جنس هیجان های تبلیغات چی توز و چاکلز) به تبلیغات محصولات ویژه جوانان و نوجوانان باشد، پروسه ای که به خودی خود شاید برای جا افتادن و زمینه سازی برای در پیش گرفتن این رویه در دیگر حوزه های تبلیغاتی (و با مخاطبان مختلف) به چند سال زمان نیاز داشته باشد…
شاید بد نیست کمی به حوزه تبلیغات زمان بیشتری بدهیم …
تشکر آقای قاضی مقدم
من این بحث رو صرفا به این دلیل باز کردم که بسیاری از بازدیدکنندگان این سایت از افراد متخصص دررشته تبلیغات و بازاریابی هستند. شاید و شاید، این پست کمک کنه جرقه ای در ذهن شخصی زده بشه وگرنه من واقعا از دیدن صحنه ها به ویژه در تبلیغات ویدئویی وحشتناک و چندش آور ، ناراحت وحتی از تحقیق بیشتر در این زمینه دلسرد شدم. اما نکته ای که جالب بود این بود که گاهی:
* یک صحنه دلخراش و وحشتناک برای یک مضمون اجتماعی استفاده می شه!!!
** گاهی یک محصول عااااادی، وحشتناک نمایش داده می شه
*** گاهی یک محصول وحشتناک نمایش داده می شه، و اصلا جنبه بازاریابی کاهشی نداره
و نهایتا اینکه بیشتر این تبلیغات بجز گروه اول، مورد انتقاد شدید جامعه اروپایی و امریکایی قرار گرفتند و تقریبا به مسائلی که ما برای عدم نمایش این تبلیغات در ایران اشاره کردیم، برای آنها هم وجود داره و …
پس با احتیاط باید وارد این حوزه شد.
باسلام وقت بخير
بحث جالبي رو مطرح کرديد. تاجايي که اطلاع دارم تابحال جنين تيزر تبليغاتي ساخته نشده . احتمال ميدم اکر هم جنين تيزر تبليغاتي ساخته بشه، بخاطر ساختار فرهنکي جامعه در ابتدا امکان داره مورد قبول واقع نشه. ولي بخاطر متفاوت بودنش جايکاه مناسبي در ذهن مصرف کننده خاهدداشت . باتشکر
تشکر خانم مکاره چیان
درسته واقعا اول بودن در تبلیغات وحشتناک در ایران تصمیم بزرگیه چون به قول شما احتمال رد شدنش از طرف مخاطب زیاده ولی همین رد شدن در ذهنش نقش می بنده و کار بعدی ما تثبیت هویتمان به آن صورت که می خواهیم می شود.
به نظرتان تدریجی وارد کردن ترس در تبلیغات چطور است و اینکه چه نوع رسانه ای برای کارهای نخست استفاده بشود؟
سلام اکه بخاهيم اين نوع تبلبغ رو تدريجي وارد کنيم در مواردي مثل اثرات مواد مخدر ،روانکردان و….. ميتونه موثرباشه. جند سال اخير رو جعبه سيکار ريه سالم و ريه فردسيکاري رو ترسيم کردند، درسته که تاثير زيادي نداشته وي بايد شروع بشه. سپاس
ممنون
روی این موضوع باید باز هم کار کنیم
با عرض سلام مجدد
خانم زرگران اگر دقت کرده باشید در نظر خود بیان کردم که این نوع تبلیغ با توجه به نوع محصول و بازار هدف مورد استفاده قرار بگیرد بهتر است . سیگار محصولی است که ما میخوایم تقاضا برای محصول را کاهش دهیم پس این نوع تبلیغ برای کاهش مصرف ان موثر است ( که البته بنده با مصاحبه هایی که با افراد سیگاری انجام داده ام علی رغم تمام خطرها مثل بیان این شعار که دخانیات عامل اصلی سرطان هست باز هم از ان دست نمیکشند مگر نه اینکه افراد بیمار به مواد مخدر از تمامی ضررهای ان مطلع هستند ولی باز هم به مصرف خود ادامه میدهند).
پس به طور خلاصه ان تصویری که از سیگار نشان داده ید برای کاهش مصرف سیگار است که به نوعی میتوان مانند تقاضای بیش از حد دانست که بازاریاب درصدد کاهش مصرف است . اما نکته ای که وجود دارد ما در بیشتر مواقع به دنبال ترغیب مشتری نهایی به منظور مصرف بیشتر هستیم .
با سلام ووقت بخیر
ممنون از بیان این مطلب ،که میتوان گفت برای برنامه های تبلیغاتی ایران تازگی داره .ودر حال حاضر که بحث تبلیغات به صورت تخصصی در کشور ما در حال پا گرفتنه، خوبه که به همه ی ابعاد آن توجه بشه .اما با توجه به فرهنگ رسانه ای ما بهتره از تیزر هایی تا این حد وحشتناک استفاده نشه ،درسته هیجان حس شده از آن باعث میشه محصول و برند آن تا مدت ها در اذهان ماندگار باشه ،ولی ازآنجا که مخاطبان برنامه های تلویزیونی ما طیف سنی مشخصی ندارند و زمان پخش این تیزرها ممکنه کودکان هم بیننده ی آن باشند بنابراین استفاده ی از این نوع تبلیغات خیلی متناسب با فرهنگ عامه ی کشور ما نیست.
اگرخاطر دوستان باشه آگهی های تبلیغاتی ایران رادیاتور .گلرنگ . دلپذیریا بابا برقی که با بهره گیری از موقعیت های فرهنگی مردم ایران ساخته شده بود هنوز در اذهان مردمی که آن زمان مخاطب آن بودند باقی مانده.
بابا برقی با شعار «هرگز نشه فراموش، لامپ اضافی خاموش» یکی از همان شخصیت های دوست داشتنی آن سال هاست که صرفه جویی را تبلیغ می کرد.
سس دلپذیر و آشپز و بسربچه ای که قرار بود با هم سالاد الویه درست کنند وترانه ای که هرکس حالا با هر سسی که می خواد سالاد الویه درست کند آن را می خواند «می خوام سالاد درس کنم»..
تبلیغ شرکت گلرنگ که به کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام در همان سال ها معروف شد یکی از همان تبلیغات نوستالژیکی است که خیلی ها شعر آن را هنوز از حفظ اند: «گل گل گل گل از همه رنگ، سرت رو با چی می شوری با شامپو گلرنگ..
رسانه های کشورماهنوز هم ،در میان این روش های تبلیغاتی متنوع وجدید ، به آن فضای تبلیغاتی صمیمی نیاز دارند تا حس خوبی رو از معرفی محصول به مخاطب القا کنند نه صرفاحس رقابتی موجود بین شرکت ها را، که هر یک برای فروش بیشتر و بهتر شناخته شدن تلاش می کنند .
البته برای استفاده از تبلیغات وحشتناک برای جنبه های بازاریابی کاهشی باید کاملا اصولی ومطابق با فرهنگمان پیش رفت.
تشکر خانم تاک
تبلیغ گلرنگ و سس مایونز دلپذیر از نوستالژی ترین تبلیغات دهه 60 هاست. تبلیغاتی که به خاطر همین متفاوت ظاهر شدنشان بعد از حدود 20 سال هنوز در ذهن ما هستند. (توی ان دوره کمتر از آهنگ شاد در تبلیغات استفاده می شد. حتی شعارهای تبلیغاتی ان دوره خیلی رسمی بود. در حدی که شرکت “ایشان” بود تا دوست ما)
اما در مورد استفاده از تبلیغات وحشتناک یا تبلیغاتی با پس زمینه ترس و دلهره، آیا فقط مخصوص بازاریابی کاهشی هستند؟
نظرتون چیه که می شه از تبلیغات وحشتناک برای تبلیغاتی در زمینه مسئولیت اجتماعی هم استفاده کرد؟
و یا اینکه از رسانه های دیگری مثل گروه های وایبری و واتس آپی برای نشر آن استفاده کنیم؟
و اینکه بهرحال الان با توجه به کم شدن اعضای خانواده و تک فرزند بودن و همچنین بالاتر رفتن فرهنگ نسل جدید، زمان آن نرسیده است که به کودکان آموزش داد که حتی در غیاب والدین به کانالی به جز کانال مخصوص به خود نگاه نکنند؟
با سلام وادب خدمت دوستان وجناب حسینی عزیز
طبق مطالعات کارشناسان کشور ما ازلحاظ فرهنگی بسیار نردمان احساسی ودر عین حال کنجکاوی را دارد ویکی از بارزترین کنجکاوی ها در مورد حوادث در هر ابعادی ومورد بعدی علاقه مندی به نزاع میباشد ومن فکر میکنم با مراجعه به سایت آپارات ومشاهده تعداد بازدید کنندگان نظر مرا تایید کنید اگر در کشور عزیزمان بتوان تبلیغی را راه اندازی کرد که خشونت در آن نقش داشته باشد وظرافت های خاص خودش را نیز حفظ کند مردم استقبال میکنند از برنامه نود غافل نشویم بزرگترین دلیل مخاطبین زیادش وجود چالش در آن است البته به شخصه اصلا مایل به وجود خشونت در جامعه نیستم وامیدوارم این تفکر از ذهن عموم کمرنگتر شود سپاس
تشکر آقای دلیری
شما به نوع دیگری در این طبقه بندی اشاره کردید. تبلیغات خشن!!!
از دید من هم سایت آپارت و آمار بازدید کنندگان و آمار دانلود آن می تواند خودش یک تحلیل آماری کارشناسانه باشد.
همان طور که برنامه نود بسیار عااالی توانسته است با به چالش کشیدن مسئولین ورزشی (و زیر سوال بردن حرف و عملشان) نیاز مخاطبان ورزشی را از نظر هیجانی تامین کند.
ممنون می شم توضیح دهید چگونه و با چه ابزاری می توانیم نیاز به خشونت ((البته شاید (Horror) یعنی وحشت واژه بهتری باشد) را در اجتماع در یک کار فرهنگی بیزینسی تامین کنیم؟ به طوریکه منافع ما نیز تامین شود.
جناب زرگران سلام
نظر کوچکی دارم یکی از دلایل حس کنجکاوی آگاهی نداشتن از منشائ و قسمت تاریک معادلات است ودر بعضی اوقات جذابیت ی مسیر کنجکاوی بیش از رسیدن به مقصود نهایی است شاید با ساخت تیزرهایی بسیار جدی وشاید شبه خشن که حس کنجکاوی تحریک شود و مخاطب را در مسیر پیگیری قرار دهد حتی زمانهایی میشود از تبلیغات بصورت سریالی که مخاطب منتظرپایان این تجمع باشد تجمعی که در آن هیاهو بالاست وگنگ و…
من فکر میکنم باید سرکار خانم زرگران مینوشتم پوزش میطلبم
ممنون خانم زرگران
موضوع جالبی رو انتخاب کردید
موفق باشید دوست عزیز
تشکر خانم احمدی
من شما را به یک فست فود در لندن انگلستان دعوت می کنم که فکر می کنم ایده اصلی شون رو از کله پاچه ایرانی ها گرفتن!!!
البته واقعا اسم هایی که برای منوشون در نظر گرفتن در ظاهر کلمات انگلیسی خیلی وحشتناکه هرچند توی منوی کله پاچه ها هم نوشته می شه: چشم، پاچه، سیرابی، مغز ولی …
سلام خانم زرگران . من فکر نمی کنم استفاده از این تبلیغات برای جلوگیری از مواد مخدر مناسب باشه .چون معمولا افرادی به سمت استفاده از این مواد میرن که خطرپذیرن و دوست دارن کارهای خطرناک رو امتحان کنن. پس هرچی این کار رو خطرناکتر بدونیم بیشتر به این افراد هویت دلخواهشون رو میدیم.
در سایر موارد هم شاید بهتر باشه ترس و طنز رو با هم همراه کنیم تا تصویر نهایی که ایجاد میشه خوشایندتر باشه.چون در فرهنگ ما طبقه بندی رسانه برای اقشار مختلف جامعه به خوبی صورت نگرفته و عواقب نا خوشایندی به همراه خواهد داشت
تشکر خانم قاسمی
این طبقه بندی رسانه واقعا باید فرهنگ سازی بشه. STP در مارکتینگ از اصول اولیه است. تا کی قرار است برای همه تبلیغ کنیم؟
در مورد اینکه تبلیغات خشن برای بازاریابی کاهشی ((مثلا سیگار)) به کار می رود با” نظر مخالف شما” موافق هستم.
ممنون می شوم در مورد تبلیغ زیر هم نظرتون رو بگید.
تبلیغ سیگار!!! بدون تاکید بر اثرات کاهشی
در ادامه مبحث اصلی :
احتمالا در تعریف تبلیغات خشن هم تفاوت هایی وجود دارد:
* بعضی وقتها یک چیز را خشن، ترسناک، چندش آور نشان می دهند. (اصل موضوع می تونه این طور نباشه)
** بعضی وقتها یک چیز خشن، ترسناک، جندش آور را تبلیغ می کنند. (اصل موضوع این طوریه ولی می شه برای همون موضوع مورد تبلیغ، تبلیغ خوب ساخت)
***بعضی وقتها برای اجتناب از یک چیز خشن، ترسناک، چندش آور، تبلیغی ترسناک می سازند. (این همون بازاریابی کاهشیه)
و …
به نظرتون تبلیغ زیر جزو کدوم دسته از این تعریفاست؟
و این:
با سلام خانم زرگران
با توج به اینکه این نوع تبلیغات در کشور ما هنوز جایگاهی پیدا نکرد منظور بنده این بود که حتی برای تبلیغات کاهشی هم به خاطر نوع مخاطبانمان باید با احتیاط رفتار کرد .چون در فرهنگ ما حد و مرز ها برای استفاده از رسانه ها کاملا مشخص شده نیست .اما برای موضوعاتی مثل مسئولیت اجتماعی ایده ی بسیار جالبی است که جای کار دارد .
در خصوص رسانه هایی مثل وایبری و واتس اپ با توجه به اینکه گروهی از قشر جامعه کودکان کم سن وسالشان به گوشی های همراه اندرویدی و تبلت و …دسترسی دارند چه طور می توانیم مطمئن باشیم که مخاطبان ما کدام دسته از جامعه اند .
و بحث اموزش به کودکان نیز یک مبحث فرهنگی کاملا مفصل است که در رابطه با آن ابتدا والدین ما باید آموزش ببینند .حتی برای این مورد نیزمی توان از رسانه ها کمک شایانی گرفت.
ونظر من اینه که تبلیغ قهوه و مایع دستشویی میتونه از نوع دسته اول و حتی آمیخته با طنز باشد .
باز هم منتظر مطالب جالبتون هستم .
خانم زرگران سلام این که تبلیغ و فیلم وحشتناک در ایران جایی نداره قبول اما علتش از نظر شما چیه . چرا ما ایرانیها این جور هستیم ممنون
سلام استاد
خیلی خیلی خیلی خوشحالم کردید که پیام گذاشتین
در مورد علل نبود ژانر وحشت در تبلیغات اطلاع کافی ندارم و خودم هم به جز در مواردی مثل منع مصرف یک کالای مضر مثل سیگار و … استفاده از آن را لازم نمی دانم. حوزه تبلیغات اینقدر جا دارد که ضروری نیست برای تبلیغ مثلا مایع دستشویی، تصویر یک قتل را نشان بدهیم!!! و احتمال دارد علت مهم عدم استفاده از وحشت در تبلیغات “فرهنگ” ما باشد که بیشتر صلح جویانه رفتار می کند تا وحشیانه
خود من هم ادامه ترجمه چنین تبلیغاتی را ادامه ندادم و عطایش را به لقایش بخشیدم
اما در مورد نبود ژانر وحشت در سینما و تلویزیون و رسانه های تصویری می توانم بگویم “جایگاه فرهنگ” نه تنها مانع رشد این ژانر نبوده بلکه با توجه به داستان های کودکانه ما که سراسر پر از غول و جن و پری و دیو و … است، استفاده “فرهنگی” می تواند این دسته فیلم ها را به “اسکار” برساند.
حتی این داستان های بچگی در رمان ها و داستان ها و کتاب های تاریخ ما ((مثلا ما محله هایی با نام جن داریم یا باغهای متروکه تاریخی که فقط به همین خاطر دست نخورده باقی مانده اند) رشد کرده اند و فقط سینما و رسانه های تصویری از آن بی بهره مانده اند.
ضعف تکنولوژیکی می تواند دلیلی بر نبود فیلم نامه هایی با تم وحشت باشد و همچنین ممیزی هایی که باعث شد فیلم های ساده ای مانند “آل” در خارج از مرزهای ایران ساخته شوند، دلیل دیگر است.
سلام خانم زرگران
همونطور که در ایران جای تبلیغات وحشتناک و دلهره آور خالی بود در کافه جای مطلبش خالی بود که به همت شما پر شد. این تبلیغات جایی در ایران ندارد اول از همه بخاطر اینکه دوستانی که مجوز میدن اجازه چنین تبلیغاتی رو به هیچ وجه نمیدن. برای همین واقعا اینکه آیا عکس العمل کلی نسبت به یک تبلیغ وحشتناک در ایران چی میتونه باشه یکم سخته. اما باز هم من فکر میکنم ذهن پر مشغله و درگیر و خسته ایرانی که باید چند ساعت ترافیک و رانندگیهای بی ملاحضه رو تحمل کنه تا برسه به خونه و کمی در آرامش باشه اصلا علاقه ای به برخورد با یک بیلبورد وحشتناک یا پر از خون نداشته باشه. ما مردمی هستیم که دنبال کوچکترین بهانه برای خندیدن هستیم. فکر میکنم شبکه های اجتماعی این قضیه رو ثابت میکنه.
من با تبلیغات وحشتناک مشکلی ندارم و حتی جزو سناریوهایی که در مورد سیگار نوشته بودم قبلا و خدمت جناب دکتر محمدیان عزیز هم ارائه کرده بودم یکی دوتاش کمی چاشنی ترس رو داشت اما اونموقع هم جناب دکتر اشاره داشتند که گرفتن مجوز برای اینجور تبلیغات کار خیلی سختیه و البته بجاش توصیشون بر این بود که بجای ترساندن عمق احساسات مخاطب رو هدف قرار بدم. وقتی اینکار رو کردم حتی به عنوان یک مخاطب ایرانی از نتیجه کار رضایت بیشتری داشتم
ممنونم از مطلب جالبتون
تشکر آقای داورنیا
کاملا درست می فرمائید البته کافه با وجود امثال شما از هر نظر غنی است!!!
من هم یکم که بیشتر مطلب در مورد تبلیغات با “تم” ترس و وحشت خواندم، و از انتقاداتی که مردم همان جوامع نسبت به این گونه تبلیغات آگاهی یافتم به این نتیجه رسیدم که ” تم ترس” اگرچه در بعضی مواقع می تواند جذاب و مثمر ثمر باشد، اما ورود بیشتر به این حوزه ممکن است برخی از احساسات را جریحه دار کند و یا منجر به مشکلات و ناهنجاری های اخلاقی شود و …
اگرچه نبود تکنولوژی و مشکلات ممیزی را قبول دارم، همچنان نسبت به عدم وجود فیلم ها و فیلم نامه های ترسناک در ایران معترض هستم.
اینم یک تبلیغ برای کاهش کلسترول با مصرف یک نوع”کره” هستش
با سلام.
به نظر من،استفاده از موقعیت های دلهره آور و ایجاد یه تعلیق برای به نتیجه رسوندن تبلیغ،خیلی موثره.
برای مثال کسی که تو آب افتاده و در هیچ کسی کنارش نیست.یک دفعه یادش میوفته که گوشیش ضد آبه و …
تصاویر و فیلم های چندش آور خیلی کمک نمیکنه.شاید حتی باعث زده شدن طرف مقابل هم بشه.
البته بعضی وقت ها هیچ تاثیری نداره.مثل عکس ریه سیاه و کثیف روی پاکت سیگار!
درود بر شما
باز هم چند تیزر جدید و خاطره انگیز
تشکر خانم مطلبی
واقعا هم تصاویر و فیلم های “چندش آور” کمکی نمی کنه این رو می شه از روی نظرات مردم سایر کشورها که در تبلیغاتشون از این صحنه ها استفاده کرده اند متوجه شد.
چرا که تبلیغ چیزی نیست که “اجباری در دیدنش باشد” کاملا انتخابی است می شه بی توجه به بیلبورد رانندگی کرد یا کانال تلویزیون را عوض کرد و …
نمایش ریه سیاه افراد سیگاری در قیاس با ریه سالم افراد غیرسیگاری از اقداماتی بود که از سوی خود شرکتهای دخانیات دنیا طراحی و اعمال شده بود.
به نظر شما چه گونه تبلیغی برای سیگار مناسب است؟ از نظر بازاریابی کاهشی یا بازاریابی افزایشی(یعنی مثبت و منفی برای تولید کننده)؟